جدول جو
جدول جو

معنی تبوتناس - جستجوی لغت در جدول جو

تبوتناس
نوعی نفرین، تب شدید و طولانی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوشناس
تصویر بوشناس
کسی که بوها را خوب دریابد و تشخیص بدهد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ اُ)
عبدالملک بن جوّیه. اخباری است، خلال. (لغت نامۀ مقامات حریری)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَب ب)
آنکه شامۀ صحیح داشته باشد. (آنندراج). آنکه بخوبی در میان بوها تشخیص میکند. (ناظم الاطباء). آنکه بخوبی، بویها را تشخیص دهد. (فرهنگ فارسی معین) :
ما بحسن صورت از معنی قناعت کرده ایم
بوشناسان را قماش پیرهن منظور نیست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
صاحب علم و عمل را گویند. (برهان). دارای علم و عمل. (ناظم الاطباء). در برهان گفته بمعنی صاحب علم و عمل است، و در فرهنگها نیافتم. (از انجمن آرا) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بوشناس
تصویر بوشناس
آنکه بخوبی بویها را تشخیص دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوتاس
تصویر تنوتاس
صاحب علم و عمل
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی نفرین، تب شدید و طولانی
فرهنگ گویش مازندرانی
بیماری بادفتق، تب شدید و طولانی
فرهنگ گویش مازندرانی