جدول جو
جدول جو

معنی تبریه - جستجوی لغت در جدول جو

تبریه
بیزار کردن
تصویری از تبریه
تصویر تبریه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبریه
تصویر صبریه
(دخترانه)
بردبار، شکیبا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تبریک
تصویر تبریک
شادباش، شاباش، خجسته، فرخنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جبریه
تصویر جبریه
سرنوشتیان
فرهنگ لغت هوشیار
استخوان سینه جناغ پروردن پروراندن، آداب و اخلاق را بکسی آموختن، پرورش یا تربیت بدنی. پرورش بدن بوسیله انواع ورزش. یا تعلیم و تربیت. آموزش و پرورش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تذریه
تصویر تذریه
باد دادن خرمن، باد دادن خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطریه
تصویر تطریه
تر و تازه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریه
تصویر تعریه
برهنه گرداندن برهنه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفریه
تصویر تفریه
کفانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکریه
تصویر تکریه
هم آوای تفعیل زشت دانی، زشت خوانی
فرهنگ لغت هوشیار
بمعنی استعمال لفظی که آن دو معنی باشد، یکی نزدیک و دیگری دور و منظور معنی دور باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
پاک گردانیدن کسی را از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
مبارکباد گفتن، مبارکباد شاد باش هما یونخواهی، فروختن اشتر شتر فروشی شاد باش گفتن خجستگی خواستن، شاد باش تهنیت، جمع تبریکات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریق
تصویر تبریق
آراستگی، زیور بافت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریص
تصویر تبریص
سر را تراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریس
تصویر تبریس
نرم کردن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریز
تصویر تبریز
پیدا و آشکار کردن چیزی، بیرون آوردن، و نام شهری است درآذربایجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرید
تصویر تبرید
سرد کردن، خنک گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریخ
تصویر تبریخ
فروتنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریح
تصویر تبریح
فروتنی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبریج
تصویر تبریج
برج بنا نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبرزه
تصویر تبرزه
تبر زد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبکیه
تصویر تبکیه
ستایش گویان بگریستن بر وی
فرهنگ لغت هوشیار
زبه جای گذاشتن، زنده بر جای گذاشتن گذاشتن بجا ماندن ماندن باقی گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعیه
تصویر تبعیه
پیروی و تقلید و متابعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیره
تصویر تبیره
دهل کوس طبل نقاره، خانه ای که در آن پلیدیها ریزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیره
تصویر تبیره
نوعی دهل یا طبل، کنایه از صدای تبیره، برای مثال تبیره برآمد ز درگاه شاه / رده برکشیدند بر بارگاه (فردوسی - ۳/۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبریک
تصویر تبریک
مبارک باد گفتن، شادباش گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبرید
تصویر تبرید
سرد و خنک کردن چیزی یا جایی، به ویژه دمای بدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توریه
تصویر توریه
پوشانیدن و پنهان کردن حقیقت، امری را برخلاف حقیقت نشان دادن، حقیقت را نهفتن و طور دیگر وانمود کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کبریه
تصویر کبریه
کبریه در فارسی کوربا آشی که از کور کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبریه
تصویر هبریه
شوره سر، پر پینه، ریزه پر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبیره
تصویر تبیره
((تَ رِ))
دهل، کوس، طبل دو سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبقیه
تصویر تبقیه
((تَ یَ یا یِ))
گذاشتن، بجا ماندن، ماندن، باقی گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبرئه
تصویر تبرئه
((تَ رِ ئِ))
پاک کردن، رفع اتهام کردن
فرهنگ فارسی معین