خویشتن به آب سرد بشستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). غسل کردن با آب سرد. (تاج العروس). در آب فرورفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس). غسل کردن در آب، جمع شدن آب در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
خویشتن به آب سرد بشستن. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). غسل کردن با آب سرد. (تاج العروس). در آب فرورفتن. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از تاج العروس). غسل کردن در آب، جمع شدن آب در چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
موضعی است. (منتهی الارب). مصنف تاج العروس ’ت’ را اصلی دانسته و گوید بعضی هم ’ت’ را زاید و محل آن را در ’برد’ دانسته اند، چنانکه خود نیز در آن ماده این کلمه را آورده و افزاید: ولی صاحب لسان ’ب’ را مقدم داشته است (بترد). رجوع به تاج العروس ج 2 ص 299 و 308 شود
موضعی است. (منتهی الارب). مصنف تاج العروس ’ت’ را اصلی دانسته و گوید بعضی هم ’ت’ را زاید و محل آن را در ’برد’ دانسته اند، چنانکه خود نیز در آن ماده این کلمه را آورده و افزاید: ولی صاحب لسان ’ب’ را مقدم داشته است (بترد). رجوع به تاج العروس ج 2 ص 299 و 308 شود
کیسه برزگ، کیسه ای که مسافران و شکارچیان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند، کیسه ای که دارای بند است و در آن کاه و جو ریزند و بگردن چارپایان بندند تا از آن بخورند
کیسه برزگ، کیسه ای که مسافران و شکارچیان لوازم کار و توشه خود را در آن گذارند، کیسه ای که دارای بند است و در آن کاه و جو ریزند و بگردن چارپایان بندند تا از آن بخورند