- تبان
- پارسی تازی گشته تنبان توبان
معنی تبان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ساخت و پاخت، سازش
با یکدیگر قراری نهادن، نهانی پیمان بستن
با هم سازش کردن و هم دست شدن برای اقدام به امری
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
ایزد نگهبان آب، ماه هشتم از سال شمسی که طبق تقویم کنونی مطابق با ماه دوم پاییز است، روز دهم هر ماه شمسی
روش، طریقه، عادات
پژمرده از تشنگی و جز آن مگس
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام ایزد نگهبان آب در کیش زردشت، نام ماه هشتم از سال شمسی، نام روز دهم از هر ماه شمسی در ایران قدیم
طاقت، قدرت، قوه
باطل، فاسد
آل، نسب
ابال
ناخدا، یعنی مهتر ملاحان
جزوی گوشتین واقع در دهان انسان و بیشتر حیوانات که تواند حرکت کند و در فروبردن غذا و چشیدن و تکلم و گفتار بکار میرود
دیگ دهن گشاد
دامان دامن
ترسو، بد دل
جمع حب، دانه ها گویک ها گویه ها
چاق
جنبش و حرکت
زیر جامه ازار، شلوار، شلوار چرمی کشتی گیران
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه کشتی گیران
قوت و قدرت و طاقت، استطاعت، تاب، زور و قوت
کاه دهنده کاه دهنده
روشن و براق، جلادار
جدا شدن از یکدیگر
فاسد شده، از حال برگشته، از حالی بحال بدی افتاده، خراب
از سر و کول هم بالا رفتن، بر هم نشستن
در پی یکدیگر رفتن
دودمان و خویشاوندان و بمعنای هلاک