- تاپو
- ظرفی از گل چون خمره که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
معنی تاپو - جستجوی لغت در جدول جو
- تاپو
- ظرف سفالی بزرگ که در آن غله یا آرد بریزند، خمره
- تاپو
- خمره سفالی بزرگ که در آن آرد و گندم ذخیره کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرگین گاو تپه تاپال تپاله
زبان پولینزی ابر ماس آنچه اشویی است و بر ماسیدن (لمس کردن) آن روا نیست طبق آیین پولینزیان شخص یا چیزی را که دارای سجیه مقدس و از تماس با دیگران ممنوع باشد تابو گویند. نیز اهالی جزایر واقع در اقیانوس کبیر (تابو) را به معبودی خیالی و موهوم و بتعبیر اصح بمقدسات و اشیا محبوب خویش اطلاق نمایند. همینکه این نام بچیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد همه افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند و هر که در این باره سهل انگاری کند منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد
کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد
نوعی از شراب
کلاه تمام لبه دار
اسب کوتوله و پریال ودم و تندرو، یابو
عرقی که از تقطیر شراب یا کشمش گرفته شود، برای مثال چشمۀ خورشید را در ته نشاند / عکس ساقی کرتۀ تاهو نماند (امیرخسرو - لغتنامه - تاهو)
آمد و شد با شتاب، در جستجوی چیزی به هر سو دویدن، دوندگی، جستجو، تک و دو، تک و پو
ترکی دروازه دروازه در بزرگ
نوعی پستاندار که بدنش مانند حلقه های زره از فلس پوشیده شده است و در آمریکای جنوبی دیده می شود
اسب کوتوله پر یال و دم بریده
تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی، شخص، چیزی یا جایی که برای افراد یک قبیله تحریم شود، هر چیز نذری یا مقدسی که نزدیک شدن و دست زدن به آن ممنوع باشد
کنه که بر گاو و دیگر جانوران چسبد
دروازه
سگ (در تداول کودکان)
کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیت های شرعی یا عرفی ناپسند است
کلاه تمام لبه
در، در بزرگ، دروازه
کنه، جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که به وسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را می مکد
Taboo