جدول جو
جدول جو

معنی تاپتی - جستجوی لغت در جدول جو

تاپتی
نهری است در هندوستان که از جبال کندوانه سرچشمه میگیرد و خطۀ کندیش را از خطۀ برار جدا ساخته آنگاه داخل گجرات گردد و از وسط دو شهر برهانپور و سورت عبور می کند و بعد از طی مسافت 800 هزار گز وارد بحر عمان می شود، و دو نهر بورنه و کیرنه از آن منشعب می گردند، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پابرهنه، کنایه از لات، کنایه از بی چیز
فرهنگ فارسی عمید
(پَ)
در تداول عامیانه، پابرهنه، یک لاقبا. سخت فقیر و بی چیز
لغت نامه دهخدا
(اِ قَ)
آماده شدن و حاصل گشتن کار. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). آماده شدن کار. (اقرب الموارد) ، رفق و نرمی کردن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). نرمی کردن کسی برای کار. (اقرب الموارد) ، آمدن او را از جهتی که حاصل شود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، از پیش رو آمدن کسی را برای احسان. (آنندراج) : جاءفلان یتأتی لمعروفک، آمد فلان در حالتی که متعرض معروف و احسان تو بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، آسان کردن راه آب را. (اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). و در صحاح است که عامه گویند و اتیته، به واو بجای همزه، اتیت الماء تأتیه و تأتیاً، آسان کردم راه آب را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تیره ای از ایل بلوچ، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 93)
لغت نامه دهخدا
رودخانه ای است در هند از شعب رود ’کوکره’ که به رود بزرگ گنگ در هندوستان میریزد و از کوههای هیمالیا سرچشمه میگیرد، ابتدا بجنوب غربی و بعد به شمال غربی و سرانجام بسوی جنوب شرقی جریان می یابد، مسیر آن 650 هزارگز است که پس از طی این مسیر به رود ’کوکره’ میریزد، (قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا
منسوب به تات، رجوع به تات شود
لغت نامه دهخدا
در زاهو، درد و الم قبل از تولد بچه. درد ابتدائی زن باردار قبل از شدت آن و قبل از تولد بچه
لغت نامه دهخدا
تیره ای از شعبه جبارۀ ایل عرب از ایلات خمسۀ فارس، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 87)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
پا برهنه، یک لا قبا
فرهنگ لغت هوشیار
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاپتی
تصویر پاپتی
((پَ))
تهی دست، بی سر و پا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاتی
تصویر تاتی
راه رفتن به شیوه کودکان
فرهنگ فارسی معین
لخت و عور، ندار فقیر
فرهنگ گویش مازندرانی
الاکلنگ، تاب، پا به پا کردن و گام گذاشتن اولیه ی اطفال
فرهنگ گویش مازندرانی