یکی از شهرهای مهم هند که بت موسوم به ’چکرسوان’ در آن بود و نزد هنود مقدس محسوب میشد، رجوع به ’تانیسر’ و ماللهند بیرونی ص 56، 97، 100، 152، 153، 159، 162، 163، 201، 252، 274 و 275 و التفهیم بیرونی چ جلال همایی ص 193 و حاشیۀ 8 صص 193-194 و ص 199 شود
یکی از شهرهای مهم هند که بت موسوم به ’چکرسوان’ در آن بود و نزد هنود مقدس محسوب میشد، رجوع به ’تانیسر’ و ماللهند بیرونی ص 56، 97، 100، 152، 153، 159، 162، 163، 201، 252، 274 و 275 و التفهیم بیرونی چ جلال همایی ص 193 و حاشیۀ 8 صص 193-194 و ص 199 شود
نام شهری است در هندوستان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). گردیزی در زین الاخبار آرد: در سنۀ احدی و اربعمائه (401 هجری قمری)... چنین خبر آوردند مر امیر محمود را، که تانیسر جایی بزرگ است و بتان بسیار اندرون، و این تانیسربنزدیک هندوان همچنان است که مکه بنزدیک مسلمانان، و سخت بزرگ دارند هندوان آن بقعت را، و اندر آن شهر بت خانه سخت کهن و اندر آن بتخانه بتی است که آن را جکرسوم گویند. چون امیر محمود رحمه اﷲ این خبر بشنید رغبتش افتاد که بشود و آن ولایت را بگیرد و آن بتخانه ویران کند و مزدی جزیل خویشتن را بحاصل آرد و اندر سنۀ اثنین و اربعمائه (402 هجری قمری) از غزنین برفت و قصد تانیسر کرد. چون براو چیپال شاه هندوستان خبر یافت تافته گشت و رسول فرستاد سوی امیر محمود که اگر این عزم را بیفکنی و سوی تانیسر نشوی پنجاه فیل خیاره بدهم. امیر محمود رحمه اﷲ بدان سخن التفات نکرد و برفت، (چون) به دیره رام رسید مردمان رام بر راه آمدند اندر انبوهی بیشه و اندر کمینگاهها بنشستند و بسیار مسلمانان را تباه کردند و چون به تانیسر رسید شهر خالی کرده بودند، آنچه یافتند غارت کردند و بتان بسیار بشکستند و آن بت جکرسوم را به غزنین آوردند و بر درگاه بنهادند و خلق بسیار گرد آمده بنظارۀ آن. (زین الاخبار چ 1327 ص 55). از آنکه جایگه حج هندوان بودی بهار گنگ بکند و بهار تانیسر. عنصری. بکشت مردم و بتخانه ها بکند و بسوخت چنانکه بتکدۀ دارنی و تانیسر. فرخی. رجوع به تانیشر شود
نام شهری است در هندوستان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). گردیزی در زین الاخبار آرد: در سنۀ احدی و اربعمائه (401 هجری قمری)... چنین خبر آوردند مر امیر محمود را، که تانیسر جایی بزرگ است و بتان بسیار اندرون، و این تانیسربنزدیک هندوان همچنان است که مکه بنزدیک مسلمانان، و سخت بزرگ دارند هندوان آن بقعت را، و اندر آن شهر بت خانه سخت کهن و اندر آن بتخانه بتی است که آن را جکرسوم گویند. چون امیر محمود رحمه اﷲ این خبر بشنید رغبتش افتاد که بشود و آن ولایت را بگیرد و آن بتخانه ویران کند و مزدی جزیل خویشتن را بحاصل آرد و اندر سنۀ اثنین و اربعمائه (402 هجری قمری) از غزنین برفت و قصد تانیسر کرد. چون براو چیپال شاه هندوستان خبر یافت تافته گشت و رسول فرستاد سوی امیر محمود که اگر این عزم را بیفکنی و سوی تانیسر نشوی پنجاه فیل خیاره بدهم. امیر محمود رحمه اﷲ بدان سخن التفات نکرد و برفت، (چون) به دیره رام رسید مردمان رام بر راه آمدند اندر انبوهی بیشه و اندر کمینگاهها بنشستند و بسیار مسلمانان را تباه کردند و چون به تانیسر رسید شهر خالی کرده بودند، آنچه یافتند غارت کردند و بتان بسیار بشکستند و آن بت جکرسوم را به غزنین آوردند و بر درگاه بنهادند و خلق بسیار گرد آمده بنظارۀ آن. (زین الاخبار چ 1327 ص 55). از آنکه جایگه حج هندوان بودی بهار گنگ بکند و بهار تانیسر. عنصری. بکشت مردم و بتخانه ها بکند و بسوخت چنانکه بتکدۀ دارنی و تانیسر. فرخی. رجوع به تانیشر شود
جمع واژۀ تنور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). - نبات التنانیر، نان تنوری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - ذات التنانیر. رجوع به ذیل همین کلمه شود
جَمعِ واژۀ تنور. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). - نبات التنانیر، نان تنوری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - ذات التنانیر. رجوع به ذیل همین کلمه شود
دهی است از دهستان گورک سردشت در بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 15هزارگزی شمال خاوری سردشت و 7 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ سردشت به مهاباد واقع است. کوهستانی و جنگل است و آب و هوای آن معتدل و سالم است و 129 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سردشت و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آن جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گورک سردشت در بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 15هزارگزی شمال خاوری سردشت و 7 هزارگزی شمال خاوری شوسۀ سردشت به مهاباد واقع است. کوهستانی و جنگل است و آب و هوای آن معتدل و سالم است و 129 تن سکنه دارد. آب آن از رود خانه سردشت و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است و شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی آن جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
بزعم ’دوپنی’ نویسندۀ فرهنگ فرانسه از کلمه ’تمبور’ عربی و اسپانیایی گرفته شده ولی نویسندگان فرهنگهای متأخر فرانسوی آن را از تبیر (تبیرۀ فارسی) دانسته اند و در فرانسه بمعنی طبل آید و آن محفظه ای است استوانه ای که دو طرف آن رابا پوست پوشانند و بر یک طرف از این دو سطح پوشیده از پوست برای ایجاد صداها با دو چوب مخصوص نوازند
بزعم ’دوپنی’ نویسندۀ فرهنگ فرانسه از کلمه ’تمبور’ عربی و اسپانیایی گرفته شده ولی نویسندگان فرهنگهای متأخر فرانسوی آن را از تبیر (تبیرۀ فارسی) دانسته اند و در فرانسه بمعنی طبل آید و آن محفظه ای است استوانه ای که دو طرف آن رابا پوست پوشانند و بر یک طرف از این دو سطح پوشیده از پوست برای ایجاد صداها با دو چوب مخصوص نوازند
دهی از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 32 هزارگزی شمال صفی آباد و 4هزارگزی شمال راه ماشین رو میان آباد واقع است. سکنه 173 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی از دهستان بام بخش صفی آباد شهرستان سبزوار، در 32 هزارگزی شمال صفی آباد و 4هزارگزی شمال راه ماشین رو میان آباد واقع است. سکنه 173 تن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
بلغت بربر خس الحمار، رجل الحمام، حالوما، کحلا، شنجار، شنگار، انقلیا، قالقس و حمیرا راگویند، رجوع به لکلرک ج 1 ص 456 و ج 2 ص 29 و 345 و ذیل ص 346 همان کتاب و شنجار و حمیرا در لغت نامه شود
بلغت بربر خس الحمار، رجل الحمام، حالوما، کحلا، شنجار، شنگار، انقلیا، قالقس و حمیرا راگویند، رجوع به لکلرک ج 1 ص 456 و ج 2 ص 29 و 345 و ذیل ص 346 همان کتاب و شنجار و حمیرا در لغت نامه شود
مونث کردن مادگی، مادینه سازی گروهی از واژگان تازی را باافزودن} ه {به پایان از نرینگی (تذکیر) به مادینگی (تانیث) دگر می کنند و این روش در پارسی پذیرفته نیست علامت مادگی بکلمه ملحق کردن مونث گردانیدن مقابل تذکیر، مادینه خواندن مونث خواندن، مادگی مقابل تذکیر نری، ماده مونث
مونث کردن مادگی، مادینه سازی گروهی از واژگان تازی را باافزودن} ه {به پایان از نرینگی (تذکیر) به مادینگی (تانیث) دگر می کنند و این روش در پارسی پذیرفته نیست علامت مادگی بکلمه ملحق کردن مونث گردانیدن مقابل تذکیر، مادینه خواندن مونث خواندن، مادگی مقابل تذکیر نری، ماده مونث