جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تکنیشن

تکنین

تکنین
فروپوشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فروپوشیدن و در لفاف گذاشتن و محفوظ داشتن و مخفی ساختن چیزی یا دانشی و جز اینها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تکانیدن

تکانیدن
حرکت دادن تکان دادن جنباندن، حرکت دادن و افشاندن محتویات چیزی بر زمین
فرهنگ لغت هوشیار

آکنیدن

آکنیدن
پر کردن، انباشتن، چیزی را در ظرفی ریختن یا جا دادن که تمام آن را فرا گیرد، آکَندَن، آگَندَن، پُر ساختَن
آکنیدن
فرهنگ فارسی عمید

تکنیسین

تکنیسین
کسی که در یک صنعت یا فن دارای آگاهی و تجربه باشد، کسی که در یکی از رشته های فنی دارای مدرک فوق دیپلم باشد
تکنیسین
فرهنگ فارسی عمید

ترنیان

ترنیان
سبد بزرگی که از ترکه های درخت می بافند، تَریان، تَرینان
ترنیان
فرهنگ فارسی عمید