جدول جو
جدول جو

معنی تامل - جستجوی لغت در جدول جو

تامل
درنگ کردن، دقت کردن در امری، دوراندیشی،
اندیشیدن، فکر کردن، پنداشتن، رای زدن، سگالیدن، اسگالیدن، اسگالش، تأمّل
تصویری از تامل
تصویر تامل
فرهنگ فارسی عمید
تامل
نیک نگریستن، تفکر درنگ، فرنگری نیک نگریستن نگرش، سکالش
تصویری از تامل
تصویر تامل
فرهنگ لغت هوشیار
تامل
درنگ، اندیشه
تصویری از تامل
تصویر تامل
فرهنگ واژه فارسی سره
تامل
تانی، درنگ، مکث، تاخیر، شکیبایی، مصابرت، اندیشه، تعقل، تفکر، غور، فکر، ژرف اندیشی، مراقبه، مکاشفه، اندیشه کردن، اندیشیدن، تعقل کردن، درنگ کردن، دوراندیشی کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شامل
تصویر شامل
(پسرانه)
حاوی، دارنده، کامل، فراگیرنده، نام یکی از رهبران مذهبی و سران عشایر قفقاز
فرهنگ نامهای ایرانی
امیری کردن، مشورت کردن میری کردن چیره شدن خرما فروش خرما فروش. نیک نگریستن در نگرستن اندیشه کردن اندیشیدن، درنگ. ج: تاملات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاصل
تصویر تاصل
ریشه دار شدن، اصیل بودن بن یافتن ریشه بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
تمام شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکمل
تصویر تکمل
کامل شدن
فرهنگ لغت هوشیار
دردناک شدن دردیافت ویدا درد یافتن اندوهگین شدن دردمندی نمودن، اندوهناکی اندوهگنی، جمع تالمات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاکل
تصویر تاکل
خوردگی، درخشندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافل
تصویر تافل
تکبر نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
داروی خوشبو که در غذا بریزند میز ناهارخوری، صفحه، لوح میز ناهارخوری، صفحه، لوح
فرهنگ لغت هوشیار
استوار شدن بن بستن ریشه بستن کونه کردن، استواردن استوار شدن بن گرفتن استوار شدن محکم شدن بنیاد داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تزمل
تصویر تزمل
در جامه پیچیده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
خوی و عادت و خلق پدر گرفتن فرانسوی شرابه (جواهرات سلطنتی ایران) : منگوله
فرهنگ لغت هوشیار
زن خواستن و با اهل شدن، ازدواج نمودن زن گرفتن، سر به راهی زن کردن زن خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تاویل کردن آبله و بر آمدگی که در اثر سوختگی یا سائیده شدن در پوست بدن بوجود میاید
فرهنگ لغت هوشیار
ببوسیدن، امید داشتن امید داشتن، آرزومند کردن به امید افکندن آرزو دادن آرزومند کردن بامید افکندن بیوسیدن،جمع تامیلات
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته تملول تنبول از گیاهان درختچه ای از تیره بیدهااز دسته فلفلها که گیاه بومی هند و مالزی و فیلیپین است و در هندوچین و ماداگاسکار و افریقای شرقی نیزمی رویدبرگ خشک شده این گیاه طعمی معطر دارد و از آن ماده ای بنام بتل استخراج کنند. این ماده مستخرج دارای اثر فایض و اشتهاآور و ضد کرم است. در اثر جویدن برگ تملول ترشحات بزاق زیاد میگردد و اشتها را تحریک میکند و ضمنا رنگ بزاق نیز قرمز میشود شاه حسینی بتل غاجی پان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعمل
تصویر تعمل
رنج بردن در کار، سخی کشیدن جهت کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدامل
تصویر تدامل
با همدیگر صلح کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعامل
تصویر تعامل
با یکدیگر داد ستد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدمل
تصویر تدمل
نیرو یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترمل
تصویر ترمل
آلوده شدن به خون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
کوچ کردن، از منزل برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحامل
تصویر تحامل
کینه در دل گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامل
تصویر خامل
گمنام، بی ارزش گمنام بی نام و نشان، بی قدر فرومایه، جمع خاملین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حامل
تصویر حامل
حمل کننده، برنده، بار بردار، نگاه دارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سامل
تصویر سامل
سعی کننده در سلاح کار و سلاح معیشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامل
تصویر شامل
در بر گیرنده، دارای
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکامل
تصویر تکامل
فرگشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تالم
تصویر تالم
دردناک، اندوه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حامل
تصویر حامل
بارآور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
بردباری، تاب
فرهنگ واژه فارسی سره