- تالسان
- طیلسان، نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند و شبیه شنل که خواص، مشایخ یا زردشتیان بر دوش می انداختند، طالسان
معنی تالسان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طیلسان، نوعی جامۀ کلاهدار گشاد، بلند و شبیه شنل که خواص، مشایخ یا زردشتیان بر دوش می انداختند، تالسان
پارسی تازی گشته تالستان تالشانه گونه ای جامه جامه ایست که آن را بر کتف پوشند و همه بدن را فرا می گیرد و آن را بافند و برش خیاطی ندارد، عبای مدوریست به رنگ سبز که قسمت فرودین ندارد. پود آن از پشم و آن را خواص علما و مشایخ و همچنین روحانیون مسیحی پوشند
سخن رساندن، نامه رساندن
یونانی سنگی برابر با شست منه پارسی مغولی تاراج
تاراج
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
تاراج
واحد وزنی در یونان قدیم
اعراب
جمع جالس، نشستگان
خوار، ذلیل
جای پرخار خارزار خارستان
جمع تخلس
آسوده مرفه، تندرست سالم، تن پرور خوشگذران تن آسا
جمع تالم
جمع تالف
میوه ای شبیه به شفتالو، زرد آلو، شلیل
نوازنده تال
اتومبیل کرایه که در داخل شهرها مسافران را از نقطه ای به تقطه دیگر برد
نگهدارنده و محافظ تاک، باغبان
نانی که بر دیواره تنور پخته شود
(سم) تاقوت
نوعی توتون چپق
فصل گرما و زمان تابش یکی از چهار فصل سال بین بهار و پائیز
طاقچه بزرگی نزدیک بسقف خانه که هر دو طرف گشوده باشدگاهی طرف بیرون آنرا پنجره گذاشته و طرف درون آنرا نقاشی کرده و جام و شیشه الوان کنند و گاهی خالی گذارند و گاه هر دو طرف را شیشه کنند، روزنی که برای ورود روشنی آفتاب در عمارت گذارند، قسمی از حمام که در آن نشینند و خود را شویند و چرک خود را باز گیرند، گلخن حمام، کوره مسگری و آهنگری
دوان دوان تاخت کنان تازنده دونده، متحرک جنبان، قصد کنان
جمع تازه (بیشتر از جنبش این تازگان نوسفران و کهن آوارگان) (نظامی)
ظرفی که در آن تارهای ساز نگاهدارند
مقاومت کردن
توانستن
شهرستان شهر مدینه، نفس شهر یعنی دکان ها و خانه ها که بر گرداگرد ارگ یا قهندز ساخته باشند هرچه در اندرون یک شهر بود مقابل ربض