- تالاب
- برکه
معنی تالاب - جستجوی لغت در جدول جو
- تالاب
- محلی که آبهای رود خانه ها و چشمه ها و احیانا آب باران در آنجا جمع شود و راکد بماند آبگیر استخر برکه. آبگیر، استخر، برکه
- تالاب
- جایی که آب رودخانه یا باران جمع شود، آبگیر، حوض، استخر، برکه
- تالاب
- آبگیر، استخر، برکه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سالن، هال
بر غلانیدن، تباه انگیزی، گرد گردن سپاه
یونانی سنگی برابر با شست منه پارسی مغولی تاراج
خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب سازند، اطاق بزرگ طویلی که باطاقهای دیگر راه داشته باشد، تختی یا خانه ای باشد که بر بالای چهار ستون یا بیشتر از چوب و تخته سازند، اطاق بزرگ، سالن
غلاف خوشه خرما
تاراج
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
واحد اندازه گیری وزن در یونان باستان، واحد پول در یونان باستان
اتاق بزرگ، سالن
تاراج
واحد وزنی در یونان قدیم
اتاق بزرگ، سالن
گرد آمدن بر کسی
تالاب، جایی که آب رودخانه یا باران جمع شود، آبگیر، حوض، استخر، برکه