جدول جو
جدول جو

معنی تافغوت - جستجوی لغت در جدول جو

تافغوت
(فَ)
بلغت بربر ’کاردون سلوس پی ناتوس’ را گویند. (از دزی ج 1 ص 139)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
فرق و اختلاف، تباین و دوری میان دو چیز، از یکدیگر دور و جدا شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سافوت
تصویر سافوت
سوت، صدایی که با گذاشتن دو سرانگشت میان لب ها از دهان برمی آورند، صفیر، شپل، شپیل، شپلت، سپیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاغوت
تصویر تاغوت
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تا، ته، تی، تادار، تادانه، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طاغوت
تصویر طاغوت
متعدی، سرکش، شیطان که انسان را از راه راست باز دارد
هر چیز باطل که آن را پرستش کنند، هر معبودی جز خدا، بت، مجسّمه ای از جنس سنگ، چوب، فلز یا چیز دیگر به شکل انسان یا حیوان که بعضی اقوام پرستش می کنند، بد، جبت، وثن، ژون، آیبک، بغ، صنم، ایبک، فغ، شمسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نوعی نان ضخیم که در تنور می پزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوق چوبی دراز که مرده را در آن می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
بلغت بربر افریقیه و حوالی آن بر نوعی گیاه خاردار و کوتاه اطلاق شود، بر روی برگهای این گیاه لکه های سفید و سیاه وجود دارد و اطراف برگهای آن دندانه دار است، ریشه آن در زمین بسیار فرورود، شریف گوید: ریشۀآن سرد و خشک است و اگر آن را خشک یا تر بسایند و با آرد سفید مخلوط کنند ضماد مؤثری برای زخم خواهد بود، (از لکلرک ج 1 ص 302)، خریع، رجوع بمفردات ابن البیطار ج 1 ص 57 و ص 143 و لکلرک ج 2 ص 26 و تافغا شود
لغت نامه دهخدا
پسر شیرامون نویان پسر جورماغون است که به دستور غازان خان وی را در سه گنبد به یاسا رسانیدند، رجوع به تاریخ غازانی چ کارل یان ص 104 شود
لغت نامه دهخدا
قومی از اقوام مغول که بسال 578 هجری قمری با اونک خان و چنگیزخان جنگیدند، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 16، 18 و 19 شود
لغت نامه دهخدا
صمغ درخت افربیون که آنرا لبانه مغربیه نیز گویند. توضیح در بعضی کتب تاکوت را بصورت تیکوت هم ذکر کرده اند و در برهان بصورت تاکوب آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
جادوگر، شیطان، هر که جز خدایتعالی را پرستد، سرکش از اهل کتاب، ساحر، دیو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافغیت
تصویر تافغیت
از بربری کنگر دشتی کنگر صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تاغوت واژه پارسی است ته تی توخ تا د انه تاغران ته دار تادار (گویش گیلکی) تی یاتوغ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوقی دراز که مرده را در آن گذارند و به گورستان برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
از هم جدا و دور شدن دو چیز، اختلاف بین دو چیز
فرهنگ لغت هوشیار
درختی از تیره گزنه ها که بارتفاع 10 تا 15 و حتی 25 متر هم میرسد و بطور وحشی در نواحی بحر الروم (مدیترانه) و شمال ایران (اطراف دریای خزر) و شمال خراسان فراوان است. برگهایش بیضوی و نوک تیز و دندانه دار و گلهایش مایل بسبز و میوه اش آبدار است و هسته ای شبیه گیلاس دارد. در تداوی از برگ و جوانه ها و ریشه این درخت استفاده میکنند (برگ و جوانه هایش در انواع اسهالها مخصوصا اسهال خونی و ریشه یی در مرض صرع مورد استفاده است)، از دانه این گیاه نوعی روغن استخراج میکنند و از ریشه و پوست آن نیز رنگ زرد ثابتی استخراج میشود. چوب این درخت هم مصرف صنعتی دارد لوطس میس امرود کوهی نشم ابیض ته تی توخ توغ دغدغان دغون داغون لوسوس لطوس میسن تایله تا داغداغان سلتس تادار ته دار توغدان تی گیله تا دانه تاغران دغداغان تاغوت تیاتوغ تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سافوت
تصویر سافوت
صدائی باشد که کبوتربازان کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاغوت
تصویر تاغوت
تاقوت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاه خار داری است از تیره مرکبان که شبیه کنگراست. توضیح در بعضی کتب تافروت را مرادف با کنگر و انواع آن دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تافتون
تصویر تافتون
نانی که بر دیواره تنور پخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوق فلزی یا چوبی که مرده را در آن گذارند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
((تَ وُ))
از هم جدا و دور شدن، فرق و اختلاف دایمی داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طاغوت
تصویر طاغوت
بت، هر معبود غیر از خدا، شیطان، سرکش متعدی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
ناهمسانی، ناهمگونی، نایکسانی، ناسانی
فرهنگ واژه فارسی سره
جوانمرد، راد، رادمرد
متضاد: بی فتوت، ناجوانمرد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
Difference, Differentness, Disparity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
различие
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
Unterschied, Ungleichheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
різниця , нерівність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
różnica, nierówność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
差异
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
diferença, disparidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
differenza, disparità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تفاوت
تصویر تفاوت
diferencia, disparidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی