جدول جو
جدول جو

معنی تازس - جستجوی لغت در جدول جو

تازس
(زُ)
جزیره ایست به دریای اژه در شمال یونان با 15000 تن سکنه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تازش
تصویر تازش
تاخت و تاز، اسب دوانیدن، اسب تاختن، حمله، هجوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازی
تصویر تازی
عرب، عربی، اسبی از نژاد عربی
نوعی سگ شکاری بسیار دونده و تیزرو با بدن لاغر و پاهای دراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تازه
تصویر تازه
مقابل کهنه، نو، جدید، مقابل پژمرده، کنایه از شاداب، باطراوت، اخیراً، کنایه از بارونق، باجلوه، کنایه از خرم، خوش، شادمان
تازه به تازه: چیزهای تازه که یکی پس از دیگری پدید آید، نوبه نو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاکس
تصویر تاکس
قیمت ثابت که از طرف دولت برای چیزی معین شود، نرخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاعس
تصویر تاعس
هلاک شونده، دور شونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازی
تصویر تازی
کسی که در عربستان میماند، عربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازه
تصویر تازه
نو باشد، مقابل کهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازک
تصویر تازک
تازیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازق
تصویر تازق
تنگ شدن سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازف
تصویر تازف
کوتاه شدن و نزدیک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازش
تصویر تازش
تاختن تک و بوی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تارس
تصویر تارس
مرد با سپر سپر دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تایس
تصویر تایس
خوار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تانس
تصویر تانس
انس گرفتن، خو گرفتن خو گیری رامش انس گرفتن خوی گرفتن مقابل توحش
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی نهاده بها نرخ انگلیسی ساو (مالیات) قیمت نرخ نرخ ثابت هر چیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تالس
تصویر تالس
دردمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابس
تصویر تابس
دیگرگون شدن، نرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تازی
تصویر تازی
عرب، عربی، زبان عربی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تارس
تصویر تارس
((رِ))
مرد با سپر، سپردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تازه
تصویر تازه
((زِ))
نو، جدید، مجازاً خرم، شاداب، بدیع، اخیر، اخیراً
تازه به دوران رسیده: کنایه از کسی که تازه به مقامی رسیده و خود را گم کرده، ندید بدید، نوکیسه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاکس
تصویر تاکس
((کْ))
نرخ، قیمت ثابت هر چیز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تازی
تصویر تازی
سگ شکاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تازش
تصویر تازش
حمله، هجوم، تجاوز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تازه
تصویر تازه
جدید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تازه
تصویر تازه
Fresh, Freshly, Newly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تازه
تصویر تازه
frais, fraîchement, nouvellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تازه
تصویر تازه
свежий , свежо , недавно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تازه
تصویر تازه
frisch, neu
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تازه
تصویر تازه
свіжий , свіжо , нещодавно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تازه
تصویر تازه
świeży, świeżo, niedawno
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تازه
تصویر تازه
新鲜的 , 新鲜地 , 新近地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تازه
تصویر تازه
fresco, frescamente, recentemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تازه
تصویر تازه
fresco, frescamente, recentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تازه
تصویر تازه
fresco, frescamente, recientemente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی