جدول جو
جدول جو

معنی تازبازی - جستجوی لغت در جدول جو

تازبازی
بچه بازی، رجوع به تازباز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جانبازی
تصویر جانبازی
فداکاری، ازجان گذشتگی، کنایه از بندبازی
فرهنگ فارسی عمید
(اَقْ وَ)
مغلم و غلام باره را گویند، (برهان) (آنندراج)، تازباره، بچه باز و غلام باره، (فرهنگ نظام) :
شاعرکی تازباز و یافه درایم،
سوزنی،
بگرفتمش مهار و شدم بر فراز او
چونانکه تازباز شود بر فراز تاز،
روحی ولوالجی (از فرهنگ نظام)،
رجوع به تازباره و بچه باز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تازیانی
تصویر تازیانی
منسوب به تازیان تازی، اسب تازی، عرب وار
فرهنگ لغت هوشیار
ناز کردن: دلم خسته ناز تست ای نیازی که روزی نیاسایی او ناز بازی (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاوبازی
تصویر گاوبازی
عمل گاوباز با گاو بمبارزه پرداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاسبازی
تصویر طاسبازی
بازی طاسباز، شعبده بازی، حیله مکر فریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهبازی
تصویر شاهبازی
حالت و کیفیت شاهباز، چیره دستی تسلط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن باتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاس بازی
تصویر تاس بازی
نوعی بر دو باخت که بوسیله تاس انجام گیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جانبازی
تصویر جانبازی
دلیری، مردانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیزبالی
تصویر تیزبالی
تندپروازی تیزیری
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پاکباز عمل آن کسی که هر چه دارد در قمار و عشق یا در هواهای دیگر دهد و از ناداشت نیندیشد، عشق پاک عشقی که با هوای نفس آمیخته نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
نازک نارنجی زودرنج. توضیح صفتی است نظیر نازک نارنجی و تقریبا مترادف آن منتهی بیشتر برای زنان خاصه زنانی که ناز و غمزه دارند و خود را می پرورند و دست بسیاه و سفید نمی زنند بکارمیرود، بچه بامزه ودوست داشتنی: (ما بچه های ناز نازی یواش یواش میریم بازی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاب بازی
تصویر تاب بازی
بازی و تفریح کردن با تاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاوبازی
تصویر گاوبازی
جنگ با گاو نر که در برخی از کشورها از ورزش های رایج است، نوعی مسابقه در برخی از روستاهای ایران به صورت جنگ میان گاوهای نر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نازنازی
تصویر نازنازی
کسی که تحمل سختی ها را ندارد، زودرنج، نازک نارنجی
فرهنگ فارسی معین
دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پاکبازی
تصویر پاکبازی
وارستگی، از خود گذشتگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترزبانی
تصویر ترزبانی
ترجمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
اصلاح، ترمیم، تعمیر، مرمت
فرهنگ واژه فارسی سره
زرنگی، رندی، فرصت طلبی سودجویانه، منفعت طلبی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
Recondition, Reconstruction, Reenactment, Refurbishment, Reorganization, Restoration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
reconditionnement, reconstruction, réexécution, rénovation, réorganisation, (FR) restauration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
ristrutturazione, ricostruzione, riesecuzione, riorganizzazione, (IT) restaurazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
การปรับสภาพใหม่ , การก่อสร้างใหม่ , การดำเนินการใหม่ , การปรับปรุง , การจัดระเบียบใหม่ , การฟื้นฟู
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
herconditionering, reconstructie, heruitvoering, renovatie, herstructurering, (NL) restauratie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
reacondicionamiento, reconstrucción, reconstitución, reforma, reestructuración, (ES) restauración
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
rekondycjonowanie, rekonstrukcja, ponowne wykonanie, remont, organizacja, (PL) restauracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
recondicionamento, reconstrução, reexecução, renovação, reestruturação, (PT) restauração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
重新调试 , 重建 , 再执行 , 翻新 , 重组 , 相同
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
відновлення , реконструкція , повторне виконання , оновлення , реорганізація , відновлення
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
Rekonditionierung, Rekonstruktion, Wiederaufführung, Renovierung, Umstrukturierung, (DE) Restaurierung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
восстановление , реконструкция , повторное исполнение , обновление , реорганизация , восстановление
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازسازی
تصویر بازسازی
rekondisi, rekonstruksi, pelaksanaan ulang, renovasi, penataan ulang, (ID) restorasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی