جدول جو
جدول جو

معنی نازنازی

نازنازی
کسی که تحمل سختی ها را ندارد، زودرنج، نازک نارنجی
تصویری از نازنازی
تصویر نازنازی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با نازنازی

نازنازی

نازنازی
نازک نارنجی زودرنج. توضیح صفتی است نظیر نازک نارنجی و تقریبا مترادف آن منتهی بیشتر برای زنان خاصه زنانی که ناز و غمزه دارند و خود را می پرورند و دست بسیاه و سفید نمی زنند بکارمیرود، بچه بامزه ودوست داشتنی: (ما بچه های ناز نازی یواش یواش میریم بازی)
فرهنگ لغت هوشیار

نازناز

نازناز
دهی است از دهستان دول بخش حومه شهرستان ارومیه، در 10هزارگزی مغرب جادۀ شوسۀ ارومیه به مهاباد در درۀ سردسیر و سالم هوائی واقع است و 102 تن سکنه دارد، آبش از چشمه و محصولش غلات و توتون و چغندر و حبوبات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی آنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

ناز بازی

ناز بازی
ناز کردن: دلم خسته ناز تست ای نیازی که روزی نیاسایی او ناز بازی (عثمان مختاری)
فرهنگ لغت هوشیار

نازی نازی

نازی نازی
نازک نارنجی زودرنج. توضیح صفتی است نظیر نازک نارنجی و تقریبا مترادف آن منتهی بیشتر برای زنان خاصه زنانی که ناز و غمزه دارند و خود را می پرورند و دست بسیاه و سفید نمی زنند بکارمیرود، بچه بامزه ودوست داشتنی: (ما بچه های ناز نازی یواش یواش میریم بازی)
فرهنگ لغت هوشیار

نازنینی

نازنینی
دارای ناز بودن استغنا نمودن، لطافت و ظرافت (معشوق) : مهی در جلوه بااین نازنینی نخواهد ساخت با تنها نشینی. (وصال لغ)، گرامی بودن محبوبیت، بناز و نعمت پرورده بودن، ارزشمندی گرانبهایی
فرهنگ لغت هوشیار

نانمازی

نانمازی
ناپاک غیرمطهر نجس: توتایک بارگی جان درنبازی جنب دانم تراونانمازی. (اسرارنامه عطار. چا. دکترگوهرین 59)
فرهنگ لغت هوشیار

بازسازی

بازسازی
دوباره ساختن آن چه از بین رفته یا خراب شده است و یا مطلوب و مناسب نیست
فرهنگ فارسی معین