- تابی
- گردکشی سر کشی کردن سرباز زدن، سرکشی گردن کشی
معنی تابی - جستجوی لغت در جدول جو
- تابی
- سرکشی کردن، گردن کشی کردن
کسی را به پدری گرفتن
- تابی ((تَ اَ بّ))
- کسی را به پدری گرفتن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
در باب تفعیل آگاهاندن، یاد دادن، شاخچه بندی (تهمت زدن)
عیب کردن فرمانبردار، زیر دست
از ریشه پارسی اپدی کردن جاوید کردن جاودانه کردن جاودان ساختن، دعایی که شاعران فارسی در اواخر قصاید بعبارت (تالله باشد، . . باد) می آورند شریطه
سرزنش و ملامت نمودن
زیردست، فرمانبردار، سربازی که درجه ندارد
ابدی ساختن، جاوید کردن، جاودان ساختن، جاودانگی
سرزنش کردن کسی در رو به رو، عیب کردن، ستودن کسی پس از مردن او
زمستانی
گورخر خارا گونه ای جامه که در عتابیه بغداد فراهم می آورند نوعی پارچه (تافته) موجدار و مخطط و با الوان مختلف خارا. توضیح محله ای در بغداد به نام عتابیه منسوب به یکی از افراد بنی امیه عتاب بوجود آمد درین محله پارچه های موجدار و مخطط می بافتند به نام همان محله (عتابیه) و سپس عتابی بدان پارچه ها اطلاق شد
نوعی پارچه موجدار و رنگارنگ شبیه اطلس که در عتابیه بغداد بافته می شد
نوعی پارچۀ موج دار شبیه اطلس یا لباسی که از این پارچه دوخته می شد
پیرو، پردازه
خلوص
منسوب به باب، سید علی محمد شیرازی که خود را باب الله می دانست، پیروان محمد باب
فراهم آورنده
خر گاه زدن (خرگاه خباء)
پروریدن پرورش یافتن پروردن، پرورش دادن
تکبر کردن، نوعی رفتار آهسته با تکبر و ناز
رستی
کودکی کردن
زن فریبی، جوان نمایی
قبا پوشیدن
فرو گذاشت فرناسیدن (فرناس غافل)
پیرو، تابع
ترکی کلاه
یکدیگر را به صبر فرمودن پیروی رویکرد، شکیبایی پیروی کردن اقتدا کردن، شکیب ورزیدن شکیبایی کردن، پیروی اقتدا، شکیبایی
باغبان
آمادن آماده کردن، نرمیدن نرمی کردن نرم شدن منسوب به تات، یکی از لهجه های ایرانی. آماده شدن حاصل گشتن کار دست دادن فراهم آمدن، رفق و نرمی کردن
بازگشت از گناه
زبان پولینزی ابر ماس آنچه اشویی است و بر ماسیدن (لمس کردن) آن روا نیست طبق آیین پولینزیان شخص یا چیزی را که دارای سجیه مقدس و از تماس با دیگران ممنوع باشد تابو گویند. نیز اهالی جزایر واقع در اقیانوس کبیر (تابو) را به معبودی خیالی و موهوم و بتعبیر اصح بمقدسات و اشیا محبوب خویش اطلاق نمایند. همینکه این نام بچیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد همه افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند و هر که در این باره سهل انگاری کند منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد