جدول جو
جدول جو

معنی تابو - جستجوی لغت در جدول جو

تابو
کلام یا عملی که گفتن یا انجام دادن آن به دلیل ممنوعیت های شرعی یا عرفی ناپسند است
فرهنگ فارسی عمید
تابو
اززبان پولی نزی تابو و تاپو بمعنی مقدس و ممنوع، طبق آیین پولی نزیان، شخص یا چیزی را که دارای سجیۀ مقدس باشد و از تماس با دیگران ممنوع بود، تابو گویند، مؤلف قاموس الاعلام ترکی گوید: این نام را اهالی جزایر واقعۀ در بحر محیط کبیر به یک معبود موهوم و خیالی و بطور اصح به مقدسات و اشیاء محبوب خویش اطلاق نمایند، همین که بر چیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد تمام افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند هر که در این باره سهل انگاری کند و قصوری ورزد منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد
لغت نامه دهخدا
تابو
زبان پولینزی ابر ماس آنچه اشویی است و بر ماسیدن (لمس کردن) آن روا نیست طبق آیین پولینزیان شخص یا چیزی را که دارای سجیه مقدس و از تماس با دیگران ممنوع باشد تابو گویند. نیز اهالی جزایر واقع در اقیانوس کبیر (تابو) را به معبودی خیالی و موهوم و بتعبیر اصح بمقدسات و اشیا محبوب خویش اطلاق نمایند. همینکه این نام بچیزی ذی روح یا بی روح اطلاق شد همه افراد بتعظیم و احترام بلکه به پرستش و ستایش او مجبور و مجذوب میشوند و هر که در این باره سهل انگاری کند منفور و مظهر تحقیر همگانی گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تابو
تحریم اجتماعی یک عمل یا یک کلمه به طور رسمی، شخص، چیزی یا جایی که برای افراد یک قبیله تحریم شود، هر چیز نذری یا مقدسی که نزدیک شدن و دست زدن به آن ممنوع باشد
تصویری از تابو
تصویر تابو
فرهنگ فارسی معین
تابو
لفظ حرام، مقدس، حرام
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تابو
محرّمٌ
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به عربی
تابو
Taboo
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تابو
tabou
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تابو
tabú
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تابو
табу
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به روسی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به آلمانی
تابو
табу
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به لهستانی
تابو
禁忌的
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به چینی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تابو
تابو
دیکشنری اردو به فارسی
تابو
تابو
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به اردو
تابو
তাবু
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به بنگالی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تابو
금기의
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به کره ای
تابو
禁忌
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تابو
tabù
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تابو
वर्ज्य
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به هندی
تابو
tabu
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تابو
ห้าม
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به تایلندی
تابو
taboe
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به هلندی
تابو
טאבו
تصویری از تابو
تصویر تابو
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوق چوبی دراز که مرده را در آن می گذارند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوقی دراز که مرده را در آن گذارند و به گورستان برند
فرهنگ لغت هوشیار
سلام خاص که مغولان سلاطین و خوانین را میدادند. بدین طریق که با سر و برهنه یک گوش را بدست گرفته کرنش میکردند. گاه بدین وسیله عذر تقصیر میخواستند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابوک
تصویر تابوک
بالا خانه کوچک مخارجه، لاله گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابوغ
تصویر تابوغ
سلام خاص که مغولان سلاطین و خوانین را می دادند، بدین طریق که با سر برهنه یک گوش را به دست گرفته کرنش می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابوک
تصویر تابوک
((بُ))
بالاخانه کوچک، غرفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابوت
تصویر تابوت
صندوق فلزی یا چوبی که مرده را در آن گذارند
فرهنگ فارسی معین