- تابعی
- تاراسی، آن که یار پیامبر دیده یاردیده منسوب به تابع آنکه اصحاب رسول صلی الله علیه و آله را دیده
معنی تابعی - جستجوی لغت در جدول جو
- تابعی
- هر یک از مسلمانانی که صحابی را دیده و از آنان پیروی کرده باشد
![تصویری از تابعی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/1/0/amd-0041028.jpg)
- تابعی ((بِ یّ))
- منسوب به تابع، آن که اصحاب رسول (ص) را دیده
![تصویری از تابعی](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/8/2/mon-0008239.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تاراسی، یاردیده زنی که یار پیامبر را دیده مونث تابعی زنی که صحابه رسول صلی الله علیه و آله را درک کرده باشد
یار دیدگان آنان که یاران پیامبر را دیده اند جمع تابع. تابعان، آنانکه اصحاب رسول صلی الله علیه و آله را دیده باشند
![تصویری از تابعیت](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/8/2/mon-0008240.jpg)
![تصویری از تابعین](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/3/3/amd-0043397.jpg)
تابع ها، پیروها، پیروی کننده ها، دنبال کننده ها، مطیع ها، تابعی ها، کنایه از تحت تاثیرها، جمع واژۀ تابع
гражданство , национальность
Staatsangehörigkeit
громадянство , національність
obywatelstwo, narodowość
公民身份 , 国籍
cidadania, nacionalidade
cittadinanza, nazionalità
ciudadanía, nacionalidad
citoyenneté, nationalité
burgerschap, nationaliteit
สัญชาติ , สัญชาติ
kewarganegaraan
جناسةٌ , جنسيّةٌ
नागरिकता , नागरिकता
אזרחות
市民権 , 国籍
시민권 , 국적
vatandaşlık, milliyet
নাগরিকত্ব , নাগরিকত্ব
شہریت , شہریت
پیرو، همزاد پری یار مونث تابع، جنی که عاشق انسان و همراه او باشد، (منتهی الارب) و درفارسی جن و پری و فرشته همراه انسان. (ورچ دو صد تابعه فریشته داری نیز پری باز و هرچ جنی و شیطان) (رودکی)