- تائر
- مداومت کننده، از تور جاری و روان شونده
معنی تائر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سپسی
بازرگان، سوداگر
خراب، ویران
خشمناک
زن زیارت کننده
رونده، روان، جاری
کینه کشنده، قصاص کننده
ظالم، ستمکار
سرگشته، متحیر، حیران
ناتوان
برقرار، گردنده گردنده، گردش کننده
چرکین
خانه نشینی زن ترشیدن دختر در خانه زای آوران (والدین) دختر ماندگی
بازرگان، سوداگر
اندوهگین شدن اندوهگنی سنه افسردگی، نشان پذیری، پس چیزی رفتن اندوهگین شدن، بر اثر رفتن پس چیزی رفتن، نشان پذیرفتن قبول اثر کردن، اندوهگینی، اندوه، جمع تاثرات
گشن پذیری خرمای ماده
بهانه کردن، درنگ کردن بهانه آوردن، درنگیدن
واپس شدن، پس ماندن پس ماندن
تاجدارازتاج
توبه کننده
لاستیک رویی چرخ اتومبیل
امیری کردن، مشورت کردن میری کردن چیره شدن خرما فروش خرما فروش. نیک نگریستن در نگرستن اندیشه کردن اندیشیدن، درنگ. ج: تاملات
متکبر، لاف زن، سرگشته، حیران، متحیر، شوریده عقل
آرزومند، شایق، مشتاق
منتشرشونده، برانگیخته شونده
اثر پذیرفتن، قبول اثر کردن، اندوهگین شدن
عقب افتادن، دنبال ماندن، واپس ماندن، عقب ماندگی
لاستیک رویی چرخ اتومبیل، موتور سیکلت، دوچرخه و مانند آن
ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
ضرر رساننده
پرنده، مرغ
درد چشم، خاشاک چشم، گشت زننده، پی سرگردان
زمین پست، گود، آب فرو رونده زمین
پراکنده پی در ستور، کینه