جدول جو
جدول جو

معنی بیگاری - جستجوی لغت در جدول جو

بیگاری
کار بی مزد کردن
تصویری از بیگاری
تصویر بیگاری
فرهنگ فارسی عمید
بیگاری
نسبت به بیگار است، کار اجباری بی مزد، (یادداشت مؤلف)، کار بی مزد، کار رایگان، سخره، شاکار، شایگان:
از عبدالملک نقاش مهندس شنودم که روزی پیش سرهنگ بوعلی کوتوال گفت هفت بار هزار هزار درم نفقات شده است بوعلی گفت مرا معلوم است که دو چندین حشر و بیگاری بوده است و همه بعلم من بود، (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 508)، این کوشک بچهار سال برآمد و برون از حدنفقات کرد و حشر و مرد بیگاری به اضعاف آن آمد، (تاریخ بیهقی ص 508)،
منشین بی کار از آنکه بیگاری
به زانکه کنی بخیره بی کاری،
ناصرخسرو،
من ز بیگاری ارچه در کارم
بسلاح تو میکنم پیکار،
خاقانی،
- امثال:
بیگاری بهتر که بی کاری، بیگاری به که بی کاری،
بیگاری به از بیکاری است، (انجمن آرا)،
- به بیگاری گرفتن، به سخره گرفتن، (یادداشت مؤلف)، رجوع به بیگار شود
لغت نامه دهخدا
بیگاری
عمل کار کردن بیمزد رایگان کار کردن
تصویری از بیگاری
تصویر بیگاری
فرهنگ لغت هوشیار
بیگاری
بیگار، سخره، کاربی مزد
متضاد: مزدوری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیماری
تصویر بیماری
رنجوری، ناخوشی، مرض
بیماری ارثی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ پدر و مادر یا اجداد به فرد منتقل می شود
بیماری های زهروی: در پزشکی بیماری های مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس
بیماری عفونی: در پزشکی مرضی که به واسطۀ میکروب مخصوص عارض می شود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است
بیماری مقاربتی: در پزشکی هر یک از بیماری هایی که به وسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیزاری
تصویر بیزاری
آزردگی، تنفر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
بیدار بودن، کنایه از هوشیار بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیعاری
تصویر بیعاری
بیشرمی بی ننگی بی حیایی بی شرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیگاری
تصویر سیگاری
منسوب به سیگار، سیگار فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیزاری
تصویر بیزاری
بی میلی، تنفر اشمئزاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
حالت و کیفیت بیکار بیشغلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
ناتندرستی ناخوشی مرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
عمل بیدار بودن یقظه مقابل خواب، هوشیاری آگاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیطاری
تصویر بیطاری
دام پزشکی عمل و شغل بیطار ستور پزشکی دام پزشکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیگاری
تصویر سیگاری
سیگارکش، سیگاری که در آن حشیش ریخته باشند، سیگار فروش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
بطالت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیزاری
تصویر بیزاری
نفرت، اکراه، تنفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
Awakening, Wakefulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
Ailment, Illness, Morbidity, Sickness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Joblessness, Unemployment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безработица
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
пробуждение , бодрствование
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
недуг , болезнь , заболеваемость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
Erwachen, Wachsamkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
Erkrankung, Krankheit, Morbidität
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
Arbeitslosigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
недуга , хвороба , захворюваність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
безробіття , безробіття
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
пробудження , неспання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
dolegliwość, choroba, chorobowość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
bezrobocie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
przebudzenie, czuwanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیماری
تصویر بیماری
疾病 , 发病率
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیکاری
تصویر بیکاری
失业
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیداری
تصویر بیداری
醒来 , 清醒
دیکشنری فارسی به چینی