جدول جو
جدول جو

معنی بیوگ - جستجوی لغت در جدول جو

بیوگ
عروس
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
فرهنگ لغت هوشیار
بیوگ
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، تازه عروس، نوعروس، پیوگ، بیوک، عروسه، گلین، ویوگ، بیو برای مثال بس عزیز و بس گرامی شاد باش / اندر این خانه به سان نوبیوگ (رودکی - لغت فرس۱ - بیوگ)
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
فرهنگ فارسی عمید
بیوگ
((بَ))
عروس
تصویری از بیوگ
تصویر بیوگ
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیوگی
تصویر بیوگی
بی زنی، بی شوهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوگی
تصویر بیوگی
بیوه بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوی
تصویر بیوی
(دخترانه)
انسان بی آزار، سلامت (نگارش کردی: بوهی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیور
تصویر بیور
(دخترانه)
بی بهره، عدد میلیون در ریاضی (نگارش کردی: بوهر)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیوه
تصویر بیوه
زن شوهر مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیون
تصویر بیون
جمع بین، میانه ها، کران ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوک
تصویر بیوک
ترکی بزرگ بزرگ مهتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوس
تصویر بیوس
انتظار، توقع، طمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوز
تصویر بیوز
هلاک گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیور
تصویر بیور
عددی معادل ده هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوت
تصویر بیوت
جمع بیت، خانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیرگ
تصویر بیرگ
کسی که غیرت و تعصب نداشته باشد بیغیرت بی عرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیوگ
تصویر پیوگ
عروس. پیوگان: عروس پیوگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیور
تصویر بیور
ده هزار، دارای ده هزار عدد از چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوت
تصویر بیوت
بیت ها، دو مصراع از شعر، خانه ها، جمع واژۀ بیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوه
تصویر بیوه
فاقد همسر بر اثر طلاق یا مرگ همسر مثلاً بیوه زن، بیوه مرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیوگ
تصویر پیوگ
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، بیوگ، گلین، نوعروس، ویوگ، عروسه، بیوک، تازه عروس، بیو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ویوگ
تصویر ویوگ
عروس: (که جاوید این سرا آراسته باد، پر از شادی و ناز و خواسته باد) (در و خرم ویوگان و خسوران عروسان دختران داماد پوران) (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیوه
تصویر بیوه
((وِ))
زن بی شوهر، مرد بی زن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوک
تصویر بیوک
((بُ))
بزرگ، مهتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوس
تصویر بیوس
((بَ))
چشمداشت، توقع، طمع، امید، آرزو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیور
تصویر بیور
((وَ))
عددی معادل ده هزار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوت
تصویر بیوت
((بُ))
جمع بیت، خانه ها، اتاق ها، جمع بیوتات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ویوگ
تصویر ویوگ
((وَ))
بیو. بیوگ. ویو، عروس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیوس
تصویر بیوس
بیوسیدن، امید، آرزو، برای مثال هرکه را همت بلند بود / راه یابد به منتهای بیوس (ابن یمین - مجمع الفرس - بیوس)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ویوگ
تصویر ویوگ
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، بیوک، عروسه، گلین، نوعروس، بیوگ، بیو، پیوگ، تازه عروس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیوک
تصویر بیوک
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، بیوگ، گلین، بیو، پیوگ، عروسه، تازه عروس، ویوگ، نوعروس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیو
تصویر بیو
حشره ایست که پارچه های پشمین و مانند آنرا تباه سازد. عروس بیوگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگ
تصویر بیگ
دیگ بزرگ، امیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیگ
تصویر بیگ
عنوان شاهزادگان، امیران، فرماندهان سپاه و سران قبیله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیو
تصویر بیو
حشره ای است ریز با بال های باریک که پارچه های پشمین را می خورد، پت، بید، بیب، بیتک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیو
تصویر بیو
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، ویوگ، بیوک، عروسه، گلین، بیوگ، نوعروس، پیوگ، تازه عروس
فرهنگ فارسی عمید