جدول جو
جدول جو

معنی پیوگ

پیوگ
عروس، زنی که تازه ازدواج کرده، بیوگ، گلین، نوعروس، ویوگ، عروسه، بیوک، تازه عروس، بیو
تصویری از پیوگ
تصویر پیوگ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیوگ

پیوس

پیوس
انتظار امید: با عقل کار دیده بخلوت شکایتی میکردم از نکایت گردون پرفسوس. گفتم زجور اوست که ارباب فضل را عمر عزیز میرود اندر سر پیوس. (ابن یمین)، طمع توقع
فرهنگ لغت هوشیار

پیگو

پیگو
نوعی آبگینه که در پیگو سازند و سبز رنگ باشد مانند زمرد، قسمی لعل: تو پیگویی از آن باشد مقام لعل در پیگو تو ویرانی از آن آمد مقام گنج در ویران. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

پیوک

پیوک
نوعی کِرم دراز و باریک که در زیر پوست انسان ایجاد می شود، کِرم رشته
بیماری ناشی از آلودگی به کرم های نخی با انسداد مجاری لنفاوی که باعث تورم اندام ها می شود،، پاغُر، فیلاریوز
پیوک
فرهنگ فارسی عمید

پیگو

پیگو
نوعی آبگینۀ سبز رنگ که در ناحیۀ پیگو در هندوستان ساخته می شده، نوعی لعل
پیگو
فرهنگ فارسی عمید

بیوگ

بیوگ
عَروس، زنی که تازه ازدواج کرده، تازِه عَروس، نُوعَروس، پَیُوگ، بُیوک، عَروسِه، گَلین، وَیوگ، بَیو برای مِثال بس عزیز و بس گرامی شاد باش / اندر این خانه به سان نوبیوگ (رودکی - لغت فرس۱ - بیوگ)
بیوگ
فرهنگ فارسی عمید