مخفف بیوراسب. نام ضحاک ماران و او را بیورسب میخوانده اند و بتخفیف بیور خوانند لیکن صاحب فرهنگ به این معنی بفتح اول و ضم ثانی آورده است. (برهان). بیورد. لقب ضحاک، چه ده هزار اسب بر درگاه او موجود بود. (رشیدی) (انجمن آرا). ضحاک تازی. (ناظم الاطباء). نام ضحاک. بیوراسب. (از جهانگیری) : نه من بیش دارم ز جمشید فر که ببرید بیور میانش به ار. فردوسی. چو نزدیک شد نزد جمشیدشاه یکی نام بنوشت بیور بگاه. فردوسی. و رجوع به پیورسپ شود
مخفف بیوراسب. نام ضحاک ماران و او را بیورسب میخوانده اند و بتخفیف بیور خوانند لیکن صاحب فرهنگ به این معنی بفتح اول و ضم ثانی آورده است. (برهان). بیورد. لقب ضحاک، چه ده هزار اسب بر درگاه او موجود بود. (رشیدی) (انجمن آرا). ضحاک تازی. (ناظم الاطباء). نام ضحاک. بیوراسب. (از جهانگیری) : نه من بیش دارم ز جمشید فر که ببرید بیور میانش به ار. فردوسی. چو نزدیک شد نزد جمشیدشاه یکی نام بنوشت بیور بگاه. فردوسی. و رجوع به پیورسپ شود
نام مبارزی است که افراسیاب بمدد پیران ویسه فرستاد. (برهان). و او را باورد نیز می گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام مبارزی است. (شرفنامۀ منیری) : چو کاموس و منشور خاقان چین چو بیورد و چون شنگل پیش بین. فردوسی نام یکی از سران سپاه یزدگرد اول: الان شاه و چون پهلوان سپاه چو بیورد و شکنان زرین کلاه. فردوسی
نام مبارزی است که افراسیاب بمدد پیران ویسه فرستاد. (برهان). و او را باورد نیز می گفته اند. (انجمن آرا) (آنندراج). نام مبارزی است. (شرفنامۀ منیری) : چو کاموس و منشور خاقان چین چو بیورد و چون شنگل پیش بین. فردوسی نام یکی از سران سپاه یزدگرد اول: الان شاه و چون پهلوان سپاه چو بیورد و شکنان زرین کلاه. فردوسی