- بینه
- دلیل و حجت
معنی بینه - جستجوی لغت در جدول جو
- بینه
- جایی که لباس های خود را آنجا درمی آورند، رخت کن
- بینه
- دلیل و حجت واضح و آشکار، نود و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۸ آیه، الانفکاف، البّریه، لم یکن، قیامت
- بینه ((بَ یِّ نِ))
- دلیل آشکار، برهان واضح، جمع بینات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرکش متمرد، سخت شدید، سرهنگ سلطان، هریک از فرشتگان شکنجه جمع زبانیه
عنکبوت
خوراکی که از شب مانده باشد، منسوب به شب
شبانه، خوراکی که از شب مانده باشد
فریب، فریب خوردگی در معامله، زیان، نقصان
فریب، بی خردی در خرید و فروش
لبنیه در فارسی: مونث لبنی شیری جیوی شیر دار، خشتک
مونث مبین روشن گشته آشکار شده مونث مبین
فرزندپنجم که پس ازنبیره قرار دارد
اپتیمام
درست مانند به زاد خود کت و مت روی زشت آن بد اختر نحس و شوم - راست گویم کت و مت ماند به بوم عینا بحقیقت خود براست خود درست مانند: چشم از دست رفته گشته درست شد بعینه چنانکه بود نخست. (هفت پیکر)
سیری پری شکم سیری، خودپسندی فیریدگی
سوراخ (عموما)، سوراخ تنور (خصوصا)
به نعمت خداوند، سوگند به نعمت او
کاهیده بی بی چه ترکی بانو چه دلدار
زن شوهر مرده
عضو بدن انسان و حیوانات میباشد که در بالای دهان قراردارد و با آن نفس کشیده میشود و بو استشمام میکند
بینندگی
دلیل
آگاه، بصیر، بیننده
ضمانت مخصوصی است از جان و مال که شخص ماهانه مبلغی به شرکت بیمه پرداخت می کند و در صورت اصابت به مال و جان شرکت مبلغ معینی پرداخت می نماید، اطمینان
منشور پادشاهان، قباله خانه و باغ و مانند آن. پیکانی که مانند بیل سازند، پاروی کشتیبانان
بیوقت بیموقع، دیروقت، اول شب شبانگاه
ویژه