جدول جو
جدول جو

معنی بیغی - جستجوی لغت در جدول جو

بیغی
دفع و رد، عزل، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
بیغی
(غی ی)
منسوب به بیغو. دهی به مغرب. (یادداشت مؤلف). رجوع به بیغو شود، منسوب به باغو. شهری است به اندلس. رجوع به باغو شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیوی
تصویر بیوی
(دخترانه)
انسان بی آزار، سلامت (نگارش کردی: بوهی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیری
تصویر بیری
(دخترانه)
زنی که شیر می دوشد (نگارش کردی: بری)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغی
تصویر باغی
سرکش، نافرمان، گردنکش، ستمگر، ظالم، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
خط یا شکل مسطحی که شبیه تخم مرغ باشد، تخم مرغی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بینی
تصویر بینی
عضو بدن انسان و حیوان که بالای دهان قرار دارد و به وسیلۀ آن تنفس و بوها را استشمام می کنند و از داخل به وسیلۀ پردۀ غضرونی دو قسمت می شود، کنایه از کبر، غرور
بینی کردن (زدن): کنایه از خودبینی کردن، کبر و غرور ورزیدن، برای مثال هرکسی کاو از حسد بینی کند / خویش را بی گوش و بی بینی، کند (مولوی - ۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
عضو بدن انسان و حیوانات میباشد که در بالای دهان قراردارد و با آن نفس کشیده میشود و بو استشمام میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیکی
تصویر بیکی
مقام و رتبه بیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیری
تصویر بیری
فرش گستردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغمی
تصویر بیغمی
بی اندوهی غصه نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغم
تصویر بیغم
بی اندوه بدون غصه بیرنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
پناغ یکی از اشکال هندسی شبیه بتخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیشی
تصویر بیشی
افزونی، زیادی، کثرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغی
تصویر باغی
سرکش، نافرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برغی
تصویر برغی
میخ پیچ
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ))
یکی از اشکال هندسی که کشیده تر از دایره بوده و دارای دو کانون می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باغی
تصویر باغی
سرکش، نافرمان، جمع بغاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیشی
تصویر بیشی
زیادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بینی
تصویر بینی
Nasal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
Oval
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بینی
تصویر بینی
nosowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
ovale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بینی
تصویر بینی
nasal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
oval
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بینی
تصویر بینی
鼻音的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
椭圆形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بینی
تصویر بینی
носовий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
owalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
овальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بینی
تصویر بینی
nasal
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
oval
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بینی
تصویر بینی
носовой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیضی
تصویر بیضی
овальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بینی
تصویر بینی
nasale
دیکشنری فارسی به ایتالیایی