جدول جو
جدول جو

معنی بیغوی - جستجوی لغت در جدول جو

بیغوی
(بَ / بِ غُ وی)
منسوب به بیغو.
- کمر بیغوی، کمرکه بیغو را شاید. کمر گرانبها:
ز یاقوت سیصد کمر بیغوی
ز گوهر چهل گرزن خسروی.
اسدی.
رجوع به یبغوی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
شبیه بیضی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیغوش
تصویر بیغوش
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، هامه، چغو، بایقوش، مرغ شباویز، مرغ شب آویز، اشوزشت، مرغ بهمن، پسک، پژ، کوف، کنگر، مرغ حق، آکو، پش، شباویز، بوف، کول، چوگک، کلیک، بوم، کوکن، کلک، کوچ، پشک
فرهنگ فارسی عمید
تخم کتان. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: بی + روی، بی وجه، بی دلیل، بی مورد:
کسی کو دیگران را برگزیند بر چنین میری
بپرسد روز حشر ایزد از آن بیروی بهتانش،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(بَ ضَ وی ی)
منسوب به بیضه، منسوب به شهر بیضا، یکی از اشکال هندسی شبیه به تخم مرغ. (ناظم الاطباء). رجوع به بیضی شود.
- خط بیضوی، یک قسم از خط ایرانی که دنباله های حروف آن به شکل بیضی می باشد برعکس آفتابی که در آن دنبالۀ بعضی از حروف به شکل دایره می باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
بوم. جغد. (یادداشت مؤلف). بایغوش. بایقوش. کوف. بوف. فاطمه خانم (در تداول عامه).
- مثل بیغوش، تنها. منزوی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیغوش
تصویر بیغوش
جغد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیغمی
تصویر بیغمی
بی اندوهی غصه نداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
مرغانه ای پناغیک منسوب به بیضه. الف - تخم مرغی بشکل تخم مرغ. ب - یکی از اشکال هندسی بیضی، منسوب به بیضا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
((بِ یا بَ ضَ))
به شکل تخم مرغ، یکی از اشکال هندسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیغوش
تصویر بیغوش
((بِ))
بایغوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
بيضاويّ الشّكل
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
Oblong
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
oblong
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
oblunga
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
mviringo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
овальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
rechteckig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
овальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
owalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
بیضوی، بیضی شکل، بیضی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
بیضوی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
ডিম্বাকৃতির
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
dikdörtgen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
oblonga
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
타원형의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
長方形の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
אליפטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
长方形的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
lonjong
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
รูปวงรี
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
langwerpig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
oblongo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیضوی
تصویر بیضوی
दीर्घवृत्तीय
دیکشنری فارسی به هندی