جُغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پَر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، هامِه، چَغو، بایقوش، مُرغ شَباویز، مُرغ شَب آویز، اَشوزُشت، مُرغ بَهمَن، پَسَک، پُژ، کوف، کُنگُر، مُرغ حَق، آکو، پُش، شَباویز، بوف، کول، چوگَک، کَلیک، بوم، کوکَن، کَلِک، کوچ، پَشک
سر به آب فرو بردن، غوطه زدن، (شمس اللغات)، چیزی را به آب فرو بردن، سر به آب فرو بردن و غوطه خوردن، (برهان) (هفت قلزم) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری)، امّا ظاهراً باغوش مصحف ناغوش است، رجوع به کلمه ناغوش شود