- بیطاقتی
- ناتوانی بی تابی ضعف، بی صبری ناشکیبایی
معنی بیطاقتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تا سه ناتوانی
ناتوان ضعیف بی تاب، بی صبر ناشکیبا
غفلت، بی عیب
بی نصیبی محرومیت، نکبت بدبختی
ضعیف و ناتوان، بی تاب
بی تاب، ناتوان، بی تاب و توان، ناشکیبا
Clumsiness
неуклюжесть
Ungeschicklichkeit
незграбність
niezdarność
desajeito
goffaggine
torpeza
maladresse
onhandigheid
ความไม่คล่องแคล่ว
kekakuan
غباءٌ
आलस्य
חוסר מיומנות
sakarlık
ujinga
অদক্ষতা
بے دقتی
دام پزشکی عمل و شغل بیطار ستور پزشکی دام پزشکی
یونانی تازس گشته خردنامه، برگ بها: خرد کاغذی که برآن بهای کالا را نویسند و با کالا همراه کنند، شناسنامه