جدول جو
جدول جو

معنی بیشتی - جستجوی لغت در جدول جو

بیشتی
ته دیگ، برنج نیم سوخته ی زیردیگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
افزون تر، زیادتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهشتی
تصویر بهشتی
مربوط به بهشت، کنایه از مورد پسند، برای مثال خیز ای بت بهشتی آن جام می بیار / کاردیبهشت کرد جهان را بهشت وار (عمعق - ۱۶۲)اهل بهشت مثلاً حوری بهشتی، نیکوکار، نوعی انگور
فرهنگ فارسی عمید
(شَ / شِ)
منسوب به بیشه. (یادداشت مؤلف) : و گوشت مرغ آبی و بیشگی فضول بسیار دارد. (الابنیه عن حقایق الادویه). رجوع به بیشه شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
ابوالقاسم خلف بن هبهاﷲ... بشیتی مکی. محدث بود و بسال 463 هجری قمری در مکه درگذشت. (از معجم البلدان). و رجوع بهمان متن، و اللباب فی تهذیب الانساب شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به بشیت. رجوع به بشیت شود
لغت نامه دهخدا
(بِ هَِ)
مولانا بهشتی. از ولایت حصار است. و جهت تحصیل علوم به هری آمد، و طبعی خوب داشت و خلق و خلقی مرغوب، و بالجمله بهشتی خلقتی بود. این مطلع از او است:
هنگام عیدو موسم گلها شگفتن است
ساقی بیار باده چه حاجت به گفتن است
(مجالس النفایس ص 251) ، شباب بهکل، جوانی تازه و تر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(بِ هَِ)
منسوب به بهشت. (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
ای باز بهشتی سپید باز
وز سیم بهشتیت زنگله.
خسروی.
درافکند ای صنم ابر بهشتی
چمن را خلعت اردیبهشتی.
دقیقی.
چون درآمد در آن بهشتی کاخ
شد دلش چون در بهشت فراخ.
نظامی.
لغت نامه دهخدا
(بِ نِ)
دهی از دهستان سوسن بخش ایزه است که در شهرستان اهواز واقع است. و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، نوعی از قماش زمین اطلس بود که بر آن گلهای زربفت باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (رشیدی) (از جهانگیری) (برهان) :
ز جامه خانه عشق تو اطلسی گردون
به نعل و داغ بنک پوش کرده ای ما را.
ظهوری (از رشیدی).
، گلها و نشانها را نیز گویند که بر روی مهوشان از خوردن شراب بهم میرسدیا عرق بر پیشانی ایشان نشیند. (برهان) (آنندراج). گلی که بر روی مهوشان از آشامیدن شراب بهم رسد. و خویی که بر پیشانی نشیند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
زیادتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهشتی
تصویر بهشتی
اهل بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیستی
تصویر بیستی
سکه ایست معادل بیست درم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیشتری
تصویر بیشتری
اکثریت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
أكثر
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
More, Most
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
plus
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
más
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
বেশি , সবচেয়ে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
больше
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
mehr, am meisten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
більше , найбільший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
więcej, najbardziej
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
更多的 , 最多的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
mais
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
زیادہ , سب سے زیادہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
zaidi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
più
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
daha, en çok
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
더 , 가장
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
もっと , 最も
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
יותר , הכי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
अधिक , सबसे
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
lebih, paling
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
มากกว่า , มากที่สุด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بیشتر
تصویر بیشتر
meer, meest
دیکشنری فارسی به هلندی