منسوب به بیزانس، از مردم بیزانس، معماری و هنر بیزانسی: سبکی در معماری و هنر که از ترکیب شیوه های یونانی و شرقی در ناحیۀ مدیترانۀ شرقی بوجود آمد و پس از آنکه قسطنطین شهر بیزانس (بوزانتیون) را پایتخت امپراطوری بیزانس قرار داد (330 قبل از میلاد) به اوج خود رسید، معماری و هنر بیزانسی در خود شهر بیزانس پایه گذاری نشد بلکه مقدمات آن درشهرهای شرق آسیای صغیر و شهرهای یونانی و مصر و سوریه بوجود آمد و بعدها شهر بیزانس جایگاه بلوغ آن شد، این مقدمات از ترکیب عناصر و شیوه ها هنری و معماری یونانی و شرقی بخصوص ایرانی بوجود آمد بنابراین هنر بیزانسی در اصل هنری است مرکب از ترکیبات تزیینی و هماهنگی خطوط و رنگها که در شرق به اوج خود رسیده بود، و واقعیت طلبی یونانی که در قالب قوانین دقیق و حتی ریاضی، سبب ایجاد شاهکارهای کلاسیک هنر یونان شده بود، عامل تلفیق این دو جنبۀ دور از هم نیروی معنوی آیین مسیح بود، در معماری، شیوۀ ساختمانهای ساسانی در مداین و فیروزآباد سرمشق اصلی بود، بر این پایه درسوریه و دره های میان دجله و فرات و ارمنستان و مصر علیا بناها و کلیساهای بسیار بوجود آمد، پس از آنکه بیزانس پایتخت امپراطوری روم شد (330 قبل از میلاد) شیوه های هنری و معماری از هر سو در آن راه یافت در عهد امپراطوری یوستی نیانوس (527- 565) بزرگترین معماران بیزانسی پدید آمدند و اصول معماری رومی با شیوه های شرقی درآمیخت و درخشانترین جلوه های آن بصورت صومعۀ ’سان ویتاله’ در راونا (ایتالیا) و کلیسای ’هاگیا’ سوفیا (ایاصوفیه) در بیزانس پدیدار شد، از آن به بعد شیوۀمستقل بیزانسی نضج گرفت، شیوۀ معماری بیزانسی بعدها از راه بالکان به روسیه راه یافت (کلیسای بزرگ مسکو از نمونه های دوران آخر بیزانسی است)، خصیصۀ بارز معماری بیزانس ترکیب صومعۀ مسیحی با گنبد شرقی است که از آن کلیسای گنبددار بوجود آمد، معماران بیزانسی اصول ساختمانها و طاقهای ضربی ساسانی را گسترش دادند و نقشه های پیچیدۀ معماری بیزانسی را فراهم کردند و در بناهائی مانند ایاصوفیه (عالیترین نمونۀ معماری و هنر بیزانسی) تمایل به عظمت نمودار است، و وسعت درون گنبد، شکوه زیورها، درخشش موزائیکها، حال و کیفیتی فوق طبیعی ایجاد میکند، در قرن ششم میلادی پیکرتراشان بیزانسی بر شیوه ای دست یافتند که میدان آزمایش هنر یونان بوده است مجسمه های تمام نما یکسره از میان رفت، نقشهای تزیینی آثار آنان بشیوۀ نقشهای برجسته ساخته نشد بلکه در پرداختن آنها از رنگ آمیزی و اصول موزائیک سازی سرمشق گرفته شده است، موزائیک سازی بزرگترین هنر عصر بیزانس است، در موزائیک های ’راونا’ معیارهای زیبائی شرقی بر معیارهای یونانی چیره شده است، در قرن نهم میلادی هنر بیزانسی جانی تازه می گرفت و بردیوارهای کلیساها تصویرهایی ظاهر شد که از روایات انجیل مایه می گرفت و از مفاهیم رمزی و کنایه ای برخوردار می گردید، در روسیه هنر موزائیک سازی جای خود را به گچکاری میدهد، هنر عامیانۀ گچکاری جلوه های گوناگون می یابد، بهترین مکتب گچکاری از آن یوگوسلاوی است، جریانهای گوناگون هنر بیزانسی در مینیاتور و تذهیب کتاب راه می یابد، (از دائرهالمعارف فارسی)
منسوب به بیزانس، از مردم بیزانس، معماری و هنر بیزانسی: سبکی در معماری و هنر که از ترکیب شیوه های یونانی و شرقی در ناحیۀ مدیترانۀ شرقی بوجود آمد و پس از آنکه قسطنطین شهر بیزانس (بوزانتیون) را پایتخت امپراطوری بیزانس قرار داد (330 قبل از میلاد) به اوج خود رسید، معماری و هنر بیزانسی در خود شهر بیزانس پایه گذاری نشد بلکه مقدمات آن درشهرهای شرق آسیای صغیر و شهرهای یونانی و مصر و سوریه بوجود آمد و بعدها شهر بیزانس جایگاه بلوغ آن شد، این مقدمات از ترکیب عناصر و شیوه ها هنری و معماری یونانی و شرقی بخصوص ایرانی بوجود آمد بنابراین هنر بیزانسی در اصل هنری است مرکب از ترکیبات تزیینی و هماهنگی خطوط و رنگها که در شرق به اوج خود رسیده بود، و واقعیت طلبی یونانی که در قالب قوانین دقیق و حتی ریاضی، سبب ایجاد شاهکارهای کلاسیک هنر یونان شده بود، عامل تلفیق این دو جنبۀ دور از هم نیروی معنوی آیین مسیح بود، در معماری، شیوۀ ساختمانهای ساسانی در مداین و فیروزآباد سرمشق اصلی بود، بر این پایه درسوریه و دره های میان دجله و فرات و ارمنستان و مصر علیا بناها و کلیساهای بسیار بوجود آمد، پس از آنکه بیزانس پایتخت امپراطوری روم شد (330 قبل از میلاد) شیوه های هنری و معماری از هر سو در آن راه یافت در عهد امپراطوری یوستی نیانوس (527- 565) بزرگترین معماران بیزانسی پدید آمدند و اصول معماری رومی با شیوه های شرقی درآمیخت و درخشانترین جلوه های آن بصورت صومعۀ ’سان ویتاله’ در راونا (ایتالیا) و کلیسای ’هاگیا’ سوفیا (ایاصوفیه) در بیزانس پدیدار شد، از آن به بعد شیوۀمستقل بیزانسی نضج گرفت، شیوۀ معماری بیزانسی بعدها از راه بالکان به روسیه راه یافت (کلیسای بزرگ مسکو از نمونه های دوران آخر بیزانسی است)، خصیصۀ بارز معماری بیزانس ترکیب صومعۀ مسیحی با گنبد شرقی است که از آن کلیسای گنبددار بوجود آمد، معماران بیزانسی اصول ساختمانها و طاقهای ضربی ساسانی را گسترش دادند و نقشه های پیچیدۀ معماری بیزانسی را فراهم کردند و در بناهائی مانند ایاصوفیه (عالیترین نمونۀ معماری و هنر بیزانسی) تمایل به عظمت نمودار است، و وسعت درون گنبد، شکوه زیورها، درخشش موزائیکها، حال و کیفیتی فوق طبیعی ایجاد میکند، در قرن ششم میلادی پیکرتراشان بیزانسی بر شیوه ای دست یافتند که میدان آزمایش هنر یونان بوده است مجسمه های تمام نما یکسره از میان رفت، نقشهای تزیینی آثار آنان بشیوۀ نقشهای برجسته ساخته نشد بلکه در پرداختن آنها از رنگ آمیزی و اصول موزائیک سازی سرمشق گرفته شده است، موزائیک سازی بزرگترین هنر عصر بیزانس است، در موزائیک های ’راونا’ معیارهای زیبائی شرقی بر معیارهای یونانی چیره شده است، در قرن نهم میلادی هنر بیزانسی جانی تازه می گرفت و بردیوارهای کلیساها تصویرهایی ظاهر شد که از روایات انجیل مایه می گرفت و از مفاهیم رمزی و کنایه ای برخوردار می گردید، در روسیه هنر موزائیک سازی جای خود را به گچکاری میدهد، هنر عامیانۀ گچکاری جلوه های گوناگون می یابد، بهترین مکتب گچکاری از آن یوگوسلاوی است، جریانهای گوناگون هنر بیزانسی در مینیاتور و تذهیب کتاب راه می یابد، (از دائرهالمعارف فارسی)
برائت: تبری، تبرئه، بیزاری از فام و عیب، براءه، (یادداشت مؤلف)، تنصل، از گناه بیزاری کردن، (زوزنی)، - بیزاری جستن، تبری کردن، بیزاری جستن از فرزند، نفی اوکردن، (یادداشت مؤلف)، - بیزاری نمودن، تبری جستن، بیزاری جستن، ، در تداول امروز، کراهت، تنفر، نفرت و اشمئزاز، بی میلی، - بیزاری گرفتن، نفرت پیدا کردن، دور شدن، جدا شدن: من نگیرم ز حق بیزاری اگر ایشان ز حق بیزارند، ناصرخسرو، ، دوری، جدایی، فراق: یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری، منوچهری، بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است، سعدی، به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت حلال کردمت الا به تیغ بیزاری، سعدی، ، جدایی، زدودگی: فرخنده فال صدری و دیدار روی تو منشور شادمانی و بیزاری غم است، سوزنی، ، طلاق، (یادداشت مؤلف) : زن بدخو را مانی که مرا با تو سازگاری نه صوابست و نه بیزاری، ناصرخسرو، - بیزاری دادن، طلاق گفتن، (یادداشت مؤلف) : بیش احتمال جور و جفا بر دلم نماند بیزاریم بده که نمیخواهمت صداق، سعدی، ، طلاقنامه: کنون از بخت و دل بیزار گشتم بنام هر دو بیزاری نوشتم، (ویس و رامین)، - بیزاری نامه، طلاق نامه، (یادداشت مؤلف)، آزادی، رهایی، دوری، - برات بیزاری از آتش دوزخ، آزادی نامه و فرمان آزادی از آتش جهنم، (از یادداشت مؤلف)، برات آزادی و آزادنامه، (ناظم الاطباء)، ، برات پادشاهی، (ناظم الاطباء)، ناخوشی، ملال، (آنندراج)، اذیت، آزار، آزردگی، بی عرضی، (ناظم الاطباء)، خشم، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، بدخویی، بی پروایی، (ناظم الاطباء)
برائت: تبری، تبرئه، بیزاری از فام و عیب، براءه، (یادداشت مؤلف)، تنصل، از گناه بیزاری کردن، (زوزنی)، - بیزاری جستن، تبری کردن، بیزاری جستن از فرزند، نفی اوکردن، (یادداشت مؤلف)، - بیزاری نمودن، تبری جستن، بیزاری جستن، ، در تداول امروز، کراهت، تنفر، نفرت و اشمئزاز، بی میلی، - بیزاری گرفتن، نفرت پیدا کردن، دور شدن، جدا شدن: من نگیرم ز حق بیزاری اگر ایشان ز حق بیزارند، ناصرخسرو، ، دوری، جدایی، فراق: یا دوستی صادق یا دشمنی ظاهر یا یکسره پیوستن یا یکسره بیزاری، منوچهری، بیزاری دوستان دمساز تفریق میان جسم و جان است، سعدی، به هر سلاح که خون مرا بخواهی ریخت حلال کردمت الا به تیغ بیزاری، سعدی، ، جدایی، زدودگی: فرخنده فال صدری و دیدار روی تو منشور شادمانی و بیزاری غم است، سوزنی، ، طلاق، (یادداشت مؤلف) : زن بدخو را مانی که مرا با تو سازگاری نه صوابست و نه بیزاری، ناصرخسرو، - بیزاری دادن، طلاق گفتن، (یادداشت مؤلف) : بیش احتمال جور و جفا بر دلم نماند بیزاریم بده که نمیخواهمت صداق، سعدی، ، طلاقنامه: کنون از بخت و دل بیزار گشتم بنام هر دو بیزاری نوشتم، (ویس و رامین)، - بیزاری نامه، طلاق نامه، (یادداشت مؤلف)، آزادی، رهایی، دوری، - برات بیزاری از آتش دوزخ، آزادی نامه و فرمان آزادی از آتش جهنم، (از یادداشت مؤلف)، برات آزادی و آزادنامه، (ناظم الاطباء)، ، برات پادشاهی، (ناظم الاطباء)، ناخوشی، ملال، (آنندراج)، اذیت، آزار، آزردگی، بی عرضی، (ناظم الاطباء)، خشم، (آنندراج) (ناظم الاطباء)، بدخویی، بی پروایی، (ناظم الاطباء)