جدول جو
جدول جو

معنی بیراولان - جستجوی لغت در جدول جو

بیراولان(اُ)
یک شونده. (از غیاث) (آنندراج). یکی شونده
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیتاوان
تصویر بیتاوان
(پسرانه)
بی گناه (نگارش کردی: بتاوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ)
دهی از بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 33 هزارگزی شمال باختری اردبیل و 9 هزارگزی اردبیل به خیاو. کوهستانی، معتدل. دارای 242 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
اولاف کریستیان. (1767- 1917 میلادی) فیزیکدان نروژی. وی درتکمیل طریقۀ تثبیت نیتروژن بوسیلۀ قوس برقی سهیم بود و در مغناطیس کار کرد. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه کرمانشاه به نوسود میان لفطه و درونه در 43000گزی کرمانشاه. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
مرکّب از: بی + روان، بی جان. بی روح. رجوع به روان شود
لغت نامه دهخدا
بیابان و صحرا، (ناظم الاطباء)، رجوع به بیابان شود
لغت نامه دهخدا