جدول جو
جدول جو

معنی بیاعی - جستجوی لغت در جدول جو

بیاعی
(بَ یْ یا)
فروشندگی و دلالی:
هرکه به بیاعی من کون فروخت
سود کند هر شب با پاره کیر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
بیاعی
فروشندگی و دلالی
تصویری از بیاعی
تصویر بیاعی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیاع
تصویر بیاع
فروشنده، دلال خرید و فروش، تاجر، بازرگان
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
شعر عالی قابل یادداشت کردن در بیاض. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
متاع و کالای فروختنی. ج، بیاعات. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
از جملۀ شعرای زمان سلطان یعقوب خان است و شخص دردمند و مستمند و خوش طبع بود و این مطلع از اوست:
چون کنم کز روزه سرو من خلالی گشته است
روی چون ماه تمام او هلالی گشته است.
هر کجا داغی است تنها بر دل افکار ماست
گلبن دردیم و گلهای ملامت بار ماست.
یکشبی گفتی مرو در خواب بیدارم هنوز
سالها شد کآن سخن را پاس میدارم هنوز.
(مجالس النفائس ص 300)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
منسوب به بیان، یعنی تفسیری. (ناظم الاطباء). مربوط به علم بیان. رجوع به بیان شود، منسوب است به بیان بن سمعان تمیمی. (الانساب سمعانی). رجوع به بیانیه شود
لغت نامه دهخدا
(بُ)
ابراهیم (809-885 هجری قمری). برهان الدین ابواسحاق ابراهیم بن عمر بن حسن الرباطبن علی بن بکرالبقاعی الشافعی. متوفی به دمشق. او راست: 1- سرالروح که مختصری است از ’کتاب الروح’ ابن قیم الجوزیه، چاپ خانه السعاده 1326 هجری قمری 2- لعب العرب بالمیسر فی الجاهلیه الاولی، چ لیدن سال 1303 هجری قمری در مجموعه طرف عربیه که بر دست عمرالسویدی جمعآوری شده است. (از معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بیاع
تصویر بیاع
بها گذار میانجی فروشنده سوداگر بایع، بها کننده دلال خرید و فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
منسوب به بیان مربوط بعلم بیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاعه
تصویر بیاعه
کالای فروختنی فروختنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاضی
تصویر بیاضی
ننوشته: به یاد سپردنی شعر عالی قابل یاداشت کردن در بیاض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیاضی
تصویر بیاضی
((بَ))
کتاب و دفتری که از طول باز می شود و از عرض، شیرازه بندی و ته بندی می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
تعبيرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
Expressionistic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
expressionniste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
експресіоністський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
ifadeci
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
экспрессионистский
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
تاثیری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
প্রকাশবাদী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
yenye matumizi ya ufanisi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
표현주의적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
ekspresjonistyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
表現主義的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
אקספרסיוניסטי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
अभिव्यक्तिवादी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
ekspresionis
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
expressionistisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
expressionistisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
expresionista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
espressionista
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
expressionista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
表现主义的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
อุปนิสัย
دیکشنری فارسی به تایلندی