- بگ
- بنگرید به بک عنوانی که بشاهزادگان و نجبا داده میشد، امیر قبیله ای کوچک، فرمانده سپاه
معنی بگ - جستجوی لغت در جدول جو
- بگ
- بیگ، عنوان شاهزادگان، امیران، فرماندهان سپاه و سران قبیله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
توقیف مقید ساختن حبس کردن قید کردن: (امروز بگیر و ببند عجیبی در بازار بود)، حکومت نظامی
توقیف افراد بسیار بازداشت عده ای از مردم
فلوس
بوقت بموقع مقابل بیگاه، صبح زود هنگام فجر. یا بگاه تر. زودتر
گلی زیبا به رنگهای سرخ، قهوه ای، سفید، ارغوانی
گفتگو کردن جر و بحث کردن مباحثه کردن
گفتگو جر و بحث
گفتگو کردن جر و بحث کردن مباحثه کردن
گفتگو جر و بحث
شرابی که از برنج و ارزن و جو و مانند آنها سازند بوزه
آشیانه مرغ
مجلس شراب داشتن، مهمانی کردن ضیافت دادن
باده گساری
پیروز، مظفر، غالب
ترکی خدیش بانو درختی از تیره پروانه واران، که ارتفاعش تا 12 متر میرسد. در ضخامت بافتهای این گیاه ماده رنگینی بنام هماتین یا هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساختن رنگهای بنفش ظبی سرخ خاکستری و سیاه استخراج میگردد و در رنگرزی پارچه های ابریشمی و پشمی بکار میرود زیرا در این نوع پارچه ها رنگش ثابت تر است و در پارچه های پنبه یی و کتانی دوام کمتری دارد. اصل این گیاه از مکزیک و هندوراس و جزایر آنتیل و کادلوپ و مارتینیک میباشد درخت بقم چوب بقم شجره الخشب البقم بقم اسود بکم، (رنگرزی) رنگ استخراج شده از درخت بقم. ملکه مادر، عنوان زنان ارجمند خانم خاتون
مقام و منصب بیگلربیگ
بیک بیکها امیر امیران، بزرگ شهر رئیس کدخدایان
ترکی کد خدایی، کد خدا
ترکی کد خدایی، کد خدا
بیگلر ترکی کد خدا امیر، بزرگ شهر یا طایفه
تغییر کردن، دگرگون شدن
امیرزاده، بزرگزاده نجیب زاده
پارچه ای بوده که آب در آن کم سرایت میکرده
تباه و خراب بودن، ضایع
زره پوشنده، سلاح پوش مسلح
بنگرید به بکتر نوعی از لباس جنگ است و آن مرکب است از آهنی چند که بهم وصل کرده اند و بر روی آن مخمل و زربفت و امثال آن کشیده اند
بوقت بموقع مقابل بیگاه، صبح زود هنگام فجر. یا بگاه تر. زودتر
قسمی از قایق بزرگ
زود، سر وقت، صبح زود
بیگم، خانم، بانو، خاتون
گرفتن و زندانی کردن مردم
بگاه، زود، سر وقت، صبح زود