معنی بگاش
- بگاش(پسرانه)
- نام یکی از سرداران هخامنشی
واژههای مرتبط با بگاش
بطاش
- بطاش
- سختگیر تازنده
بشاش
- بشاش
- مرد خنده رو، همیشه خندان، گشاده روی، خوش طبع، با روح
بلاش
- بلاش
- بی جهت، بی سبب
بگاه
- بگاه
- بوقت بموقع مقابل بیگاه، صبح زود هنگام فجر. یا بگاه تر. زودتر
بلاش
- بلاش
- از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند کوچک یزگرد دوم پادشاه ساسانی و نوزدهمین پادشاه ساسانی، نام چند تن از پادشاهان اشکانی
بشاش
- بشاش
- خندان، خوشرو، خنده رو
بگاه
- بگاه
- زود، سر وقت، صبح زود
بشاش
- بشاش
- شادمان، شاد و خرم
خنده رو، گشاده رو، خندان، خُوش رو، طَلیقُ الوَجه، بَسّام، تازِه رو، بَسیم، فَراخ رو، گُشادِه خَد، روتازِه، روباز
بگاه
- بگاه
- به وقت، به موقع، صبح زود، هنگام فجر
