جدول جو
جدول جو

معنی بچگانه - جستجوی لغت در جدول جو

بچگانه
مربوط به بچه ها، مانند بچه ها مثلاً سادگی بچگانه،
کنایه از احمقانه مثلاً فکرهای بچگانه
کنایه از مانند بچه ها نسنجیده مثلاً بچگانه رفتار کردن
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
فرهنگ فارسی عمید
بچگانه
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ نَ / نِ)
کودکانه. منسوب و متعلق به بچه. (ناظم الاطباء). که طفل را بکار آید. که مناسب طفل خردسال باشد. طفلانه. متعلق به بچه ها. درخور بچه ها، کنایه از خرد گرفتن کار و کوچک انگاشتن امری است.
- امثال:
این کار بچه بازی نیست.
، عمل بچه باز. امردپرستی. لواط. (ناظم الاطباء). غلامبارگی. شاهدبازی:
بچه بازی اگر نمیداند
بچۀ ریش رانهاده چرا؟
ابوالبرکات
لغت نامه دهخدا
بچگانه
((بَ چِّ نِ))
مربوط یا منسوب به بچه مجازاً نسجیده، احمقانه
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
فرهنگ فارسی معین
بچگانه
مربوط به کودکان، مناسب کودکان، درخور اطفال، نسنجیده، نپخته، ناپخته، نامعقول، غیرعقلایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بچگانه
طفوليٌّ
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به عربی
بچگانه
Kittenishly
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بچگانه
de manière espiègle
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
بچگانه
kwa njia ya kucheza
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
بچگانه
بچوں کی طرح
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به اردو
بچگانه
বাচ্চাসুলভভাবে
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به بنگالی
بچگانه
子猫のように
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
بچگانه
oyuncu bir şekilde
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
بچگانه
장난스럽게
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به کره ای
بچگانه
שובבנות
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به عبری
بچگانه
चंचलता से
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به هندی
بچگانه
seperti anak kucing
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بچگانه
อย่างขี้เล่น
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به تایلندی
بچگانه
speels
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به هلندی
بچگانه
juguetonamente
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بچگانه
in modo birichino
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بچگانه
brincalhonamente
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
بچگانه
嬉戏地
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به چینی
بچگانه
figlarnie
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به لهستانی
بچگانه
грайливо
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بچگانه
verspielt
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به آلمانی
بچگانه
игриво
تصویری از بچگانه
تصویر بچگانه
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
ناشناس، ناآشنا، غریب، کسی که از کشور دیگر باشد، اجنبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
((نِ))
غریب، ناآشنا، خارجی، اجنبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
اجنبی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
Alien, Estranged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
obcy, wyobcowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
інопланетний , відчужений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
außerirdisch, entfremdet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
инопланетный , отчужденный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بیگانه
تصویر بیگانه
外星的 , 疏远的
دیکشنری فارسی به چینی