کودکانه. منسوب و متعلق به بچه. (ناظم الاطباء). که طفل را بکار آید. که مناسب طفل خردسال باشد. طفلانه. متعلق به بچه ها. درخور بچه ها، کنایه از خرد گرفتن کار و کوچک انگاشتن امری است. - امثال: این کار بچه بازی نیست. ، عمل بچه باز. امردپرستی. لواط. (ناظم الاطباء). غلامبارگی. شاهدبازی: بچه بازی اگر نمیداند بچۀ ریش رانهاده چرا؟ ابوالبرکات
کودکانه. منسوب و متعلق به بچه. (ناظم الاطباء). که طفل را بکار آید. که مناسب طفل خردسال باشد. طفلانه. متعلق به بچه ها. درخور بچه ها، کنایه از خرد گرفتن کار و کوچک انگاشتن امری است. - امثال: این کار بچه بازی نیست. ، عمل بچه باز. امردپرستی. لواط. (ناظم الاطباء). غلامبارگی. شاهدبازی: بچه بازی اگر نمیداند بچۀ ریش رانهاده چرا؟ ابوالبرکات