جدول جو
جدول جو

معنی بچکیسن - جستجوی لغت در جدول جو

بچکیسن
چروکیدن و ترکیدن پوست دست و صورت در اثر سرما و خشکی هوا
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوکین
تصویر بوکین
(دخترانه)
خیمه شب بازی (نگارش کردی: بوکین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
چکه چکه ریختن آب از جایی یا چیزی، فروریختن آب از جایی به صورت چکه های پی در پی، ترکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
مصدر جعلی از باک. ترسیدن. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 181). بیمناک شدن
لغت نامه دهخدا
(کُ نَ / نِ گَ دَ)
مرکّب از: ب + ژکیدن، ژکیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، رجوع به ژکیدن شود
لغت نامه دهخدا
(وَ دَ)
بستن از رسن و مانند آن. (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
از قرای مرو است بفاصله یک فرسنگی. (از معجم البلدان). و در مراصد و مرآت البلدان آن را در دوفرسنگی مرو ضبط کرده اند
لغت نامه دهخدا
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
اندک ریخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
((چِ دَ))
چکه چکه آمدن آب از جایی یا چیزی، چکاندن، پاره شدن، ترکیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
Drip, Trickle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
فروچکیدن، چکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر و رو کردن، محاصره کردن و حمله ور شدن، ریشه یابی کردن.، چیز را چسبیدن و از آن بالا رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
فرا رسیدن زمان دروی خوشه های برنج یا گندم و شکستن و خم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
شکافتن (مثل هنداونه) پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
خاریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی را از پشت بغل کردن و با حرکات کمر و باسن نمایش حالت جماع
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن، جهیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چاپیدن، سرکیسه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
ولو شدن، ریختن، باز کردن پشم یا پنبه، با دست و پا کنار
فرهنگ گویش مازندرانی
چشیدن، مزه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چسبیدن، کار را جدی گرفتن، باب ذایقه و طبع قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
بدکانیین
فرهنگ گویش مازندرانی
بکوتنیین
فرهنگ گویش مازندرانی
زیر و رو کردن، ریشه یابی کردن، باز کردن گره های پشم گوسفند
فرهنگ گویش مازندرانی
چکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مکیدن، مک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
капать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
tropfen, tröpfeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
капати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
kapać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
滴 , 滴下
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
gotejar, pingar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
gocciolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از چکیدن
تصویر چکیدن
gotear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی