معنی چکیدن - فرهنگ فارسی عمید
معنی چکیدن
- چکیدن
- چکه چکه ریختن آب از جایی یا چیزی، فروریختن آب از جایی به صورت چکه های پی در پی، ترکیدن
تصویر چکیدن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با چکیدن
چکیدن
- چکیدن
- چکه چکه آمدن آب از جایی یا چیزی، چکاندن، پاره شدن، ترکیدن
فرهنگ فارسی معین