جدول جو
جدول جو

معنی بپجیین - جستجوی لغت در جدول جو

بپجیین
پختن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بدکیش، گمراه، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
گمراه. بداخلاق. بدخوی کافر. زشت رفتار:
هم آنگه به بیژن رسید آگهی
که آمد بدست آن بدآیین رهی.
فردوسی.
شوی کار دیو بدآیین کنی
پس آنگاه بر دیو نفرین کنی.
(گرشاسب نامه)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ تَ)
بشجاییدن. شجاییدن. (لغت فرس اسدی چ پاول هورن). رجوع به بشجاییدن، شجاییدن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
بخچیدن. دراز کردن. طویل کردن. (آنندراج). چیزی را پهن کردن. پخش کردن. (از فرهنگ شعوری).
لغت نامه دهخدا
(گُ کَ / کِ دَ)
مأنوس گردیدن و مألوف شدن.
لغت نامه دهخدا
کسی که باج و خراج میگیرد، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
دهی است از دهستان فراشبند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، در 82 هزارگزی غرب فیروزآباد، بر کنار راه فراشبند به کازرون، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 880 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه، محصولش غلات و خرما و تنباکو، شغل مردمش زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بنجیدن
تصویر بنجیدن
کمک کردن یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بد اخلاق، بدخوی وکافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنجیدن
تصویر بنجیدن
((بَ دَ))
کمک کردن، یاری کردن
فرهنگ فارسی معین
بددین، بدکیش، گمراه، لامذهب، ملحد
متضاد: نیک آیین، بهدین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
چشیدن، مزه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
چکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پوسیده شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پوشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فروچکیدن، چکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن، جهیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پرتاب کردن، دک کردن، با حیله گری کسی را از دایره کاری خارج
فرهنگ گویش مازندرانی
پرسیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مکیدن، مک زدن
فرهنگ گویش مازندرانی
چریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خریدن
فرهنگ گویش مازندرانی
خزیدن، با شکم خزیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دریدن، پاره کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
دمیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
تنیدن، مقدمات پارچه بافی نستی را با تنیدن های اولیه آغاز
فرهنگ گویش مازندرانی
جویدن
فرهنگ گویش مازندرانی
دویدن، تاخت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پاشیدن، متلاشی گشتن، متلاشی نمودن
فرهنگ گویش مازندرانی
کندن، بوجاری کردن، وجین کردن، پریدن، پرواز کردن، فرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کندن
فرهنگ گویش مازندرانی
پریدن
فرهنگ گویش مازندرانی