معنی بَطنِيَّة - جستجوی لغت در جدول جو
بَطنِيَّة
شکمی بودن، شکمی
شِکَمی بودَن، شِکَمی
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سَطحِيَّة
کم عمقی، سطحی
کَم عُمقی، سَطحی
دیکشنری عربی به فارسی
بَرِيَّة
وحشیگری، بیابان
وَحشیگَری، بیابان
دیکشنری عربی به فارسی
بَطنِيّ
شکمی، نشسته
شِکَمی، نِشَستِه
دیکشنری عربی به فارسی
بِطَرِيقَةٍ بَطنِيَّةٍ
به طور شکمی، به صورت شکمی
بِه طُورِ شِکَمی، بِه صورَتِ شِکَمی
دیکشنری عربی به فارسی