- بولب
- فرانسوی سوخ
معنی بولب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دربان دربان نگهبان در سرای
جسمی غالبا استوانه یی شکل که درون آن مواد منفجره میریزند و در زمان جنگ بوسیله هواپیما بزمین پرتاب میکنند و آن در اثر اصابت با زمین منفجر میشود. یا بمب اتمی. بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی این بمب از بمبهای معمولی بسیار بیشتر است و یکی از آنها کافی است شهری را ویران و ساکنانش را نابود سازد. یا بمب ئیدروژنی. نوعی بمب اتمی بمبی که نیروی انفجاریش مربوط به نیروی ذخیره یی مرکزی اتم ئیدروژن است. نیروی انفجار و تخریب این بمب از بمب اتمی بیشتر است
شاشی گمیزی پیشابی آنچه که مربوط بپیشاب است آنچه از ادرار بدست آید آلوده بادرار منسوب بادرار
کره گور خر
آبریز مار پیچی، میخ پیچ، چرخشت
((لَ یا لُ لَ))
فرهنگ فارسی معین
آب بسیار که جهت بسیاری و تنگی دهانه کاریز یا ماسوره به هنگام جریان بگردد و به صورت نایژه باشد
دربان، نگهبان در
فرش بساط خانه
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
هر چیز گستردنی مانند فرش، بساط، برای مثال شاه دیگرروز باغ آراست خوب / تخت ها بنهاد و برگسترد بوب (رودکی - ۵۳۴)
پیشاب، ادرار، شاش