شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
شاش، اِدرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود شاش، اِدرار، پیشاب، زَهراب، پیشار، پیشیار، میزَک، چامیز، چامیر، چامین، چَمین، کُمیز، گُمیز، شاشه
کمیز. ج، ابوال. (منتهی الارب). آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود. ج، ابوال. (از اقرب الموارد). شاش. و فارسیان با لفظ کردن بمعنی شاشیدن استعمال نمایند. (آنندراج). کمیز و شاش. ج، ابوال. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). شاشه. (غیاث). پیشاب.کمیز. شاش. ادرار. (فرهنگ فارسی معین) : آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همی افراشت سر. مولوی. جام می مستی شیخ است ای فلیو کاندر او دردی نگنجد بول دیو. مولوی. چو بام بلندش کند خودپرست کند بول و خاشاک بربام بر. سعدی. - بول ابیض، بول که برنگ کاغذ باشد. بول که برنگ بلور باشد. (یادداشت بخط مؤلف). - بول الدم، که آنچه بیرون آید (بجای شاش) خون بود. (بحر الجواهر). بول که خون با آن خارج شود. - بول الدموی، هو المختلط بالدم. (بحر الجواهر). بول بخون آمیخته. - بول الیرقانی، هوالاحمر الضارب الی السودا و الصفره. (بحر الجواهر). - امثال: بول و قولش یکی است.
کمیز. ج، ابوال. (منتهی الارب). آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود. ج، ابوال. (از اقرب الموارد). شاش. و فارسیان با لفظ کردن بمعنی شاشیدن استعمال نمایند. (آنندراج). کمیز و شاش. ج، ابوال. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). شاشه. (غیاث). پیشاب.کمیز. شاش. ادرار. (فرهنگ فارسی معین) : آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همی افراشت سر. مولوی. جام می مستی شیخ است ای فلیو کاندر او دردی نگنجد بول دیو. مولوی. چو بام بلندش کند خودپرست کند بول و خاشاک بربام بر. سعدی. - بول ابیض، بول که برنگ کاغذ باشد. بول که برنگ بلور باشد. (یادداشت بخط مؤلف). - بول الدم، که آنچه بیرون آید (بجای شاش) خون بود. (بحر الجواهر). بول که خون با آن خارج شود. - بول الدموی، هو المختلط بالدم. (بحر الجواهر). بول بخون آمیخته. - بول الیرقانی، هوالاحمر الضارب الی السودا و الصفره. (بحر الجواهر). - امثال: بول و قولش یکی است.
دیدن بول یا ادرار در خواب دو صورت دارد. یا بیننده خواب خودش ادرار می کند یا می بیند که دیگری ادرار می کند. به هر حال دیدن بول در خواب بد نیست. اگر دیدید که خودتان ادرار می کنید از غم فارغ می شوید و ناراحتی هایی که دارید از بین می رود. این با مقدار ادراری که می کنید بستگی مستقیم دارد. هر چه بیشتر ادرار کنید فراغت شما از غم و غصه بیشتر است. اگر دیدید که دیگری ادرار می کند نیک است. چنانچه شاهد ادرار دیگری بودید خرمی و صفا است هم برای بیننده خواب و هم برای کسی که در خواب دیده اید ادرار می کند. اگر دیدید دیگری ادرار می کند و ادرار او لباس شما را ملوث و آلوده کرده از او مختصر آزردگی خاطر پیدا می کنید که رفع می شود. چنانچه ببینید که ادرار می کنید و ادرار شما به لباس و پا و کفشتان می ریزد به نعمت و رفاه آمیخته به خرمی و شادی می رسید و بسیار نیکو است.
دیدن بول یا ادرار در خواب دو صورت دارد. یا بیننده خواب خودش ادرار می کند یا می بیند که دیگری ادرار می کند. به هر حال دیدن بول در خواب بد نیست. اگر دیدید که خودتان ادرار می کنید از غم فارغ می شوید و ناراحتی هایی که دارید از بین می رود. این با مقدار ادراری که می کنید بستگی مستقیم دارد. هر چه بیشتر ادرار کنید فراغت شما از غم و غصه بیشتر است. اگر دیدید که دیگری ادرار می کند نیک است. چنانچه شاهد ادرار دیگری بودید خرمی و صفا است هم برای بیننده خواب و هم برای کسی که در خواب دیده اید ادرار می کند. اگر دیدید دیگری ادرار می کند و ادرار او لباس شما را ملوث و آلوده کرده از او مختصر آزردگی خاطر پیدا می کنید که رفع می شود. چنانچه ببینید که ادرار می کنید و ادرار شما به لباس و پا و کفشتان می ریزد به نعمت و رفاه آمیخته به خرمی و شادی می رسید و بسیار نیکو است.
مخفف ابوالقاسم و ابوالفضل و مانند آنها (قس: بلقاسم و بلفضل در نوشته های پیشینیان و در تداول عوام امل مخفف ام البنین و جز آن)، نره احلیل کیر. یکی از گوشه های ماهور
مخفف ابوالقاسم و ابوالفضل و مانند آنها (قس: بلقاسم و بلفضل در نوشته های پیشینیان و در تداول عوام امل مخفف ام البنین و جز آن)، نره احلیل کیر. یکی از گوشه های ماهور