- بوسیلک
- مقامی است از دوازده مقام موسیقی و از ادوار ملایم موسیقی قدیم
معنی بوسیلک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دستاویز
گوشه ای در دستگاه نوا
کسی که او را بوسیده باشند مقبل
ماچ و بوسه کردن
افرا
افرا
بوسه زدن، بوسه گرفتن، ماچ کردن
поцеловать
küssen
поцілувати
całować
beijar
baciarsi
embrasser
kussen
mencium
चुमना
kubusu
চুমু খাওয়া
بوسہ دینا
پس مانده، مزه، تلخی لاتینی تازی شده تلک گرکی از گیاهان لوبیا گرگی
تلخی مزه چیزی، پس مانده از هر چیزی