جدول جو
جدول جو

معنی بوذر - جستجوی لغت در جدول جو

بوذر
(پسرانه)
ابوذر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
تصویری از بوذر
تصویر بوذر
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابوذر
تصویر ابوذر
(پسرانه)
ابوذر، نام یکی از صحابه پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نوذر
تصویر نوذر
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه پیشدادی و جانشین او
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوار
تصویر بوار
(پسرانه)
محل عبور در رودخانه (نگارش کردی: بوار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوبر
تصویر بوبر
بلبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوار
تصویر بوار
نیست شدن، نابود شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذور
تصویر بذور
سخن چین، ول زبان جمع بذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوذر
تصویر جوذر
پارسی تازی گشته گودره گوساله گاو بقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوذر
تصویر شوذر
پارسی تازی گشته چادر دواج (لحاف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوذر
تصویر جوذر
بچۀ گاو وحشی، بچۀ گوزن
فرهنگ فارسی عمید
بچه گاو گوساله، بچه گاو کوهی بچه گوزن، پوست گوساله، نوعی غله خودرو که در میان زراعت گندم و جو روید و آنرا جودر و جودره خوانند، مرغی است کوچک از نوع مرغابی که گوشت آن بغایت بد بو میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوبر
تصویر بوبر
((بُ))
هدهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوار
تصویر بوار
((بَ))
نیست شدن، هلاک گشتن، نیستی، کساد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوذر
تصویر جوذر
((جُ ذَ))
گاو، بچه گاو وحشی، جودر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوار
تصویر بوار
هلاک، نیستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بذر
تصویر بذر
دانه، تخم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بور
تصویر بور
قرمز رنگ، سرخ قهوه ای، طلائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذر
تصویر بذر
دانه، تخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بذر
تصویر بذر
بعضی از اندام های گیاهی مانند تخم، غده یا پیاز که گیاه جدیدی از آن می روید، تخم، دانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بور
تصویر بور
دارای رنگ طلایی، کنایه از ویژگی کسی که بخواهد کاری انجام دهد ولی نتواند،
کنایه از شرمنده، خجالت زده مثلاً حسابی بور شدم،
اسب سرخ رنگ، در علم زیست شناسی قرقاول زرد یا سرخ کم رنگ
بور بیجاده رنگ: کنایه از خورشید
بور شدن: کنایه از شرمنده شدن، خفیف شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بذر
تصویر بذر
((بَ))
تخم، دانه، جمع بذور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بور
تصویر بور
سرخ کم رنگ، اسب سرخ، کسی که از عهده انجام کار برنیامده و شرمنده شده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بور
تصویر بور
عنصر غیرفلز، جامد و تیره رنگ به شکل گرد یا کریستال که ترکیبات آن دارای خواص فلزات و شبه فلزات است و در ساخت آلیاژهای سخت و رآکتورهای هسته ای به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوذرجمهر
تصویر بوذرجمهر
(پسرانه)
بزرگمهر، بسیار مهربان، نام وزیر انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی