جدول جو
جدول جو

معنی بوجیین - جستجوی لغت در جدول جو

بوجیین
کندن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بورچین
تصویر بورچین
(دخترانه)
غزال، مرغابی ماده (نگارش کردی: بورچین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوسیان
تصویر بوسیان
(پسرانه)
از قبایل ماد (نگارش کردی: بسیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بودیان
تصویر بودیان
(پسرانه)
نام یکی از قبایل ماد (نگارش کردی: بودیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
بوسه زدن، بوسه گرفتن، ماچ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بدکیش، گمراه، ملحد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بومهین
تصویر بومهین
بومهن، زلزله، زمین لرزه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ)
دهی است از دهستان فراشبند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، در 82 هزارگزی غرب فیروزآباد، بر کنار راه فراشبند به کازرون، در جلگۀ گرمسیری واقع است و 880 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه، محصولش غلات و خرما و تنباکو، شغل مردمش زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بومهین
تصویر بومهین
زمین لرزه زلزله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بو بین
تصویر بو بین
قرقره، ماسوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بدآیین
تصویر بدآیین
بد اخلاق، بدخوی وکافر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
ماچ و بوسه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنجیدن
تصویر بنجیدن
کمک کردن یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنجیدن
تصویر بنجیدن
((بَ دَ))
کمک کردن، یاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
((دَ))
بوسه دادن، ماچ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوشیدن
تصویر بوشیدن
ملاحظه کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
Kiss
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
embrasser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شدنپذیره شدن، تبدیل شدن، دیدن، شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
بریدن قطع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کن، سواکن، دست چین کن
فرهنگ گویش مازندرانی
دویدن، تاخت کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
پختن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کردن، سوا کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
لگد کردن، پایمال کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جدا کردن دانه از مواد زاید
فرهنگ گویش مازندرانی
کندن، بوجاری کردن، وجین کردن، پریدن، پرواز کردن، فرار کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
küssen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
поцілувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
całować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
beijar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
baciarsi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
besar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بوسیدن
تصویر بوسیدن
поцеловать
دیکشنری فارسی به روسی