جدول جو
جدول جو

معنی بوانی - جستجوی لغت در جدول جو

بوانی
به گونه رمن دنده ها ستون ها
تصویری از بوانی
تصویر بوانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسانی
تصویر بسانی
متعدد و متکثر بسیار فراوان
فرهنگ لغت هوشیار
پدر و مادری که هر چه فرزند آورند زود بمیرد و بچه هایشان پا نگیرند اسم بچه آخری را اگر دختر باشد (بمانی) (خانم) میگذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیانی
تصویر بیانی
منسوب به بیان مربوط بعلم بیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمانی
تصویر بمانی
(دخترانه)
نامی که با آن طول عمر کودک را بخواهند
فرهنگ نامهای ایرانی
جمع باقی باقیه، مانده ها مانداک ها جمع باقی و باقیه مانده ها بازمانده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بواری
تصویر بواری
بالاج فروش (بلاج بوریا آنندراج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوادی
تصویر بوادی
بیابانها و صحراها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوابی
تصویر بوابی
دربانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بودنی
تصویر بودنی
لایق بودن
فرهنگ لغت هوشیار
بی سواد عامی. توضیح در عربی بمعنی ظاهر از هر چیز و ضد (جوانی) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روانی
تصویر روانی
جریان سیلان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ثانیه، دمک ها، دو تاها جمع ثانیه شصتم حصه دقیقه. یاثونی نجوم. هرچه بزرفلک قمرپیداآید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه و از آن جمله است: انسی جابیه حربه ذوذنب ذوذوء ابه شهب طیفور عمود فارس قسعی مصباحی نیازک وردی و از آنرو آنها را ثوانی نجوم گویند که در دلایل و احکام در مرتبه ثانی اند و در احکام و دلایل اولیه نجوم را باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانی
تصویر جوانی
مقابل پیری
فرهنگ لغت هوشیار
جمع آنیه تک انا، سبوها آوندها، جمع آنیه، جمع الجمع انا آوندها آبخورها آبدانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توانی
تصویر توانی
مانده و سست گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوانی
تصویر شوانی
شبانی چوپانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوانی
تصویر جوانی
مقابل پیری، جوان بودن
در علم جامعه شناسی فاصلۀ سنی از ۱۸ تا ۲۵ سالگی
کنایه از کم تجربگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توانی
تصویر توانی
سست شدن، سستی کردن، کوتاهی کردن در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوادی
تصویر بوادی
بادیه ها، صحرا، بیابان، هامون، جمع واژۀ بادیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بودنی
تصویر بودنی
درخور بودن، آنچه وجود داشته باشد، قضا و قدر، سرنوشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثوانی
تصویر ثوانی
ثانیه، واحد اندازه گیری زمان، برابر با یک شصتم دقیقه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
غذایی که از اسفناج یا بادمجان، ماست و سیر تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غوانی
تصویر غوانی
غانیه ها، زنانی که به واسطۀ زیبایی خود بی نیاز از زینت باشند، جمع واژۀ غانیه
فرهنگ فارسی عمید
مونث عانی زن بندی و گرفتار، زن (بدان جهت که چون شوی بر او ظلم کند کسی به فریادش نرسد جمع عوانی، جمع عانیه، زنان بندی زنان که چون شوی بر آنان ستم کند کسی به فریاد شان نرسد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غانیه، زنان بساز بی نیازان از آرایش: زن برنا زنان پاک جمع غانیه زنانی که به سبب جمال خود از زیور بی نیاز باشند زنان جمیل: گروهی آن را خود غنیه خوانده که مغنی شیوه ایست از طلب غوانی افکار دبیرانه، زنان آواز خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوانی
تصویر اوانی
جمع آنیه، ججمع اناء، آوندها، آبخورها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برانی
تصویر برانی
((بِ رّ))
بی سواد، عامی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوادی
تصویر بوادی
((بَ))
جمع بادیه، صحراها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بورانی
تصویر بورانی
نان خورشی که از اسفناج و کدو و بادنجان با ماست و کشک درست کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بودنی
تصویر بودنی
((دَ))
پیشامد، ماجرا، سرنوشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توانی
تصویر توانی
((تَ))
سست شدن، سستی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثوانی
تصویر ثوانی
((ثَ))
جمع ثانیه، ثانیه ها
ثوانی نجوم: هر چه به زیر فلک قمر پیدا آید از چیزهای نورانی جز برق و صاعقه و از آن جمله است، انسی، جابیه، حربه، ذوذنب، ذوذؤابه، شهب، طیفور، عمود، فارس، قصعی، عصباحی، نیازک و روی و از آن روز آن ها را ثوانی نجوم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از روانی
تصویر روانی
((رَ))
مربوط و متعلق به روان، دستخوش بیماری روانی
فرهنگ فارسی معین