- بوالعجبی
- شعبده بازی، تردستی،
برای مثال وین بوالعجبی و چشم بندی / در صنعت سامری ندیدم ، حقه بازی، جلوه دادن باطل به صورت حق(سعدی۲ - ۴۹۵)
معنی بوالعجبی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غریب و عجیب، مسخره، شعبده باز، صاحب تعجب و بازیگر
هر چیز عجیب وغریب، کسی که کارهای شگفت بکند، شعبده باز. گویا دراصل کنیه ای بوده برای کسی که چشم بندی و تردستی و شعبده می کرده
شگفتی زای شگفتی آورد، پرشگفتی، شعبده باز مشعبد
به بایستگی به درستی چنانکه باید آنطور که شایسته است: (من ذات ترا بواجبی کی دانم ک داننده ذات تو بجز ذات تو نیست) (فخر رازی)