- بوآ
- مار عظیم الجثه ای از دسته ماران بی زهر که 5 گونه از آن شناخته شده و در آمریکای شمالی و جنوبی و جزایر آنتیل و هندوستان و هندوچین و مجمع الجزایر مالزی و جزیره سر اندیب (سیلان) میزیند. بعضی از گونه های این جانور ممکن است بیش از 6 متر طول پیدا کنند. این جانور از پستانداران کوچک دیگر (از قبیل خرگوش و غیره) تغذیه میکند ولی هیچوقت بانسان حمله نمیکند اژدرمار
معنی بوآ - جستجوی لغت در جدول جو
- بوآ
- نوعی مار بزرگ، بی زهر و زنده زا، که دارای آثاری از دست و پا به صورت زائده و دندان های پیش بالایی بلند، که با پیچیدن به دور جانوران کوچک آن ها را شکار می کند
- بوآ ((بُ))
- نوی مار عظیم الجثه از تیره اژدر ماران. این جانور زنده زا است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بوم صدابردار (Boom Microphone) یا بوم میکروفون، ابزاری است که در صنعت فیلم سازی، تلویزیون، و تولیدات صوتی برای ضبط صدای با کیفیت بالا استفاده می شود. این ابزار شامل یک میکروفون است که به یک میله بلند (بوم) متصل شده است و توسط یک صدابردار (Boom Operator) نگه داشته می شود. بوم صدابردار به میکروفون اجازه می دهد تا نزدیک به منبع صدا قرار گیرد بدون اینکه در کادر تصویر ظاهر شود.
اجزای بوم صدابردار:
1. بوم (Boom Pole):
- یک میله بلند و سبک که قابل تنظیم طول است و می تواند از مواد مختلفی مانند فیبر کربن یا آلومینیوم ساخته شود.
2. میکروفون:
- معمولاً میکروفون های شات گان (Shotgun Microphones) استفاده می شوند که دارای جهت گیری بالا و حساسیت زیاد به صداهای جلو و کاهش صداهای محیطی از اطراف و پشت هستند.
3. بالشتک (Shock Mount):
- این قطعه میکروفون را از ارتعاشات و نویزهای فیزیکی محافظت می کند.
4. بادگیر (Windshield):
- یک پوشش که روی میکروفون قرار می گیرد تا از نویز باد و سایر صداهای محیطی جلوگیری کند. انواع مختلفی مانند بادگیرهای فومی و خزدار (Deadcat) وجود دارد.
وظایف صدابردار بوم:
1. قرار دادن میکروفون در موقعیت مناسب:
- صدابردار بوم باید میکروفون را به گونه ای نگه دارد که نزدیک به منبع صدا باشد و در عین حال در کادر دوربین دیده نشود.
2. کنترل حرکات بوم:
- صدابردار باید بوم را به آرامی حرکت دهد تا از تولید نویزهای غیرضروری جلوگیری کند و همچنین با حرکات بازیگران هماهنگ باشد.
3. مراقبت از تجهیزات:
- صدابردار باید اطمینان حاصل کند که تجهیزات به درستی کار می کنند و در شرایط مناسب نگهداری می شوند.
کاربردهای بوم صدابردار:
1. فیلم سازی:
- در فیلم سازی، بوم صدابردار به ضبط دیالوگ های بازیگران و صداهای محیطی کمک می کند. این روش امکان ضبط صدای طبیعی و هماهنگ با تصاویر را فراهم می کند.
2. تولیدات تلویزیونی:
- در برنامه های تلویزیونی، بوم صدابردار به ضبط صدای میزبانان، مهمانان و صداهای صحنه کمک می کند.
3. مستندها و گزارش های خبری:
- بوم صدابردار برای ضبط صداهای محیطی و مصاحبه ها در مستندها و گزارش های خبری استفاده می شود.
مزایای استفاده از بوم صدابردار:
1. کیفیت صدای بالا:
- با قرار دادن میکروفون نزدیک به منبع صدا، بوم صدابردار امکان ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی را فراهم می کند.
2. انعطاف پذیری:
- بوم صدابردار به صدابردار اجازه می دهد تا به راحتی موقعیت میکروفون را تغییر دهد و با حرکات بازیگران هماهنگ شود.
3. غیرمخفی بودن:
- استفاده از بوم صدابردار به تیم تولید امکان می دهد تا میکروفون را از دید دوربین مخفی نگه دارند و در عین حال صدای با کیفیت بالا ضبط کنند.
نتیجه گیری
بوم صدابردار یکی از ابزارهای حیاتی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی است که به ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی کمک می کند. با استفاده از این ابزار، صدابردار می تواند صدای دیالوگ ها و صداهای محیطی را با دقت و کیفیت بالا ضبط کند و به ایجاد تجربه ای واقعی و لذت بخش برای مخاطب کمک کند.
اجزای بوم صدابردار:
1. بوم (Boom Pole):
- یک میله بلند و سبک که قابل تنظیم طول است و می تواند از مواد مختلفی مانند فیبر کربن یا آلومینیوم ساخته شود.
2. میکروفون:
- معمولاً میکروفون های شات گان (Shotgun Microphones) استفاده می شوند که دارای جهت گیری بالا و حساسیت زیاد به صداهای جلو و کاهش صداهای محیطی از اطراف و پشت هستند.
3. بالشتک (Shock Mount):
- این قطعه میکروفون را از ارتعاشات و نویزهای فیزیکی محافظت می کند.
4. بادگیر (Windshield):
- یک پوشش که روی میکروفون قرار می گیرد تا از نویز باد و سایر صداهای محیطی جلوگیری کند. انواع مختلفی مانند بادگیرهای فومی و خزدار (Deadcat) وجود دارد.
وظایف صدابردار بوم:
1. قرار دادن میکروفون در موقعیت مناسب:
- صدابردار بوم باید میکروفون را به گونه ای نگه دارد که نزدیک به منبع صدا باشد و در عین حال در کادر دوربین دیده نشود.
2. کنترل حرکات بوم:
- صدابردار باید بوم را به آرامی حرکت دهد تا از تولید نویزهای غیرضروری جلوگیری کند و همچنین با حرکات بازیگران هماهنگ باشد.
3. مراقبت از تجهیزات:
- صدابردار باید اطمینان حاصل کند که تجهیزات به درستی کار می کنند و در شرایط مناسب نگهداری می شوند.
کاربردهای بوم صدابردار:
1. فیلم سازی:
- در فیلم سازی، بوم صدابردار به ضبط دیالوگ های بازیگران و صداهای محیطی کمک می کند. این روش امکان ضبط صدای طبیعی و هماهنگ با تصاویر را فراهم می کند.
2. تولیدات تلویزیونی:
- در برنامه های تلویزیونی، بوم صدابردار به ضبط صدای میزبانان، مهمانان و صداهای صحنه کمک می کند.
3. مستندها و گزارش های خبری:
- بوم صدابردار برای ضبط صداهای محیطی و مصاحبه ها در مستندها و گزارش های خبری استفاده می شود.
مزایای استفاده از بوم صدابردار:
1. کیفیت صدای بالا:
- با قرار دادن میکروفون نزدیک به منبع صدا، بوم صدابردار امکان ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی را فراهم می کند.
2. انعطاف پذیری:
- بوم صدابردار به صدابردار اجازه می دهد تا به راحتی موقعیت میکروفون را تغییر دهد و با حرکات بازیگران هماهنگ شود.
3. غیرمخفی بودن:
- استفاده از بوم صدابردار به تیم تولید امکان می دهد تا میکروفون را از دید دوربین مخفی نگه دارند و در عین حال صدای با کیفیت بالا ضبط کنند.
نتیجه گیری
بوم صدابردار یکی از ابزارهای حیاتی در تولیدات سینمایی و تلویزیونی است که به ضبط صدای با کیفیت بالا و طبیعی کمک می کند. با استفاده از این ابزار، صدابردار می تواند صدای دیالوگ ها و صداهای محیطی را با دقت و کیفیت بالا ضبط کند و به ایجاد تجربه ای واقعی و لذت بخش برای مخاطب کمک کند.
فرش بساط خانه
عطریات، چیزهای معطر
رحم، بچه دان و بمعنی نهایت و پایان چیزی
زمین شیار نکرده و غیر آبادان و ناکاشته، و بمعنی سرزمین و شهر
آبی که از کلیه ها ترابد و در مثانه جمع گردد و بطور طبیعی دفع شود، ادرار
شیپور، شاخ میان تهی
جغد
لاتینی تازی شده برغو کرنای گاودم کرنای گاودم یکی از آلات ذوات النفخ. نوع قدیمی آن از شاخ بوده و بعد آنرا از استخوان و فلز ساختند و آن برای تقویت صدای شخص نیز بهنگام مکالمه از مسافت دور بکار میرفت، نای بزرگ کرنای، نوعی از شیپور کوتاه که شکارچیان برای راندن شکار ازمحلی بمحل دیگر بکار برند نفیر، جمع ابواق بوقات. یا بوق اتومبیل. نوعی بوق مغناطیسی است که در اتومبیلها از آن استفاده کنند
سرنوشت و تقدیر
بوسیدن، آمیختن تنگدستی و وخامت حال
گرداب
پارسی تازی گشته بوزه اسب تند رو اسب جلد، مرد تیز هوش صاحب ادراک مقابل کودن
قرمز رنگ، سرخ قهوه ای، طلائی
هستی، وجود، بودن
حشمت. شوکت، خود آرایی، توانایی، وقار. اندرون دهان
تکبر غرور، خود نمایی، کر و فر
بحث کردن
کپک نان، بوزک، بورک
شاش، ادرار، مایعی زرد رنگ مرکب از آب اسید اوریک نمک طعام و املاح دیگر که از طریق آلت تناسلی دفع می شود
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
شاش، ادرار، پیشاب، زهراب، پیشار، پیشیار، میزک، چامیز، چامیر، چامین، چمین، کمیز، گمیز، شاشه
بوسه، بن مضارع بوسیدن، پسوند متصل به واژه به معنای بوسنده مثلاً آستان بوس، پابوس، دست بوس
بوس و کنار مثلاً کسی را در کنار یا در آغوش خود گرفتن و بوسیدن
بوس و کنار مثلاً کسی را در کنار یا در آغوش خود گرفتن و بوسیدن
باشد که، برای مثال بر بوک و مگر عمر گرامی مگذارید / خود محنت ما جمله ز بوک و مگر آمد (انوری - ۱۴۰) کاشکی، برای مثال تو هم ابن یمین بر این می باش / مگذران عمر خود به بوک و به کاش (ابن یمین - ۶۰۰) مگر، شاید
هستی، وجود، تقدیر، سرنوشت، برای مثال هرآن چیز کاو ساخت اندر بوش / بر آن است چرخ روان را روش (فردوسی - ۱/۲۳۱)
سرزمین، شهر، ناحیه، زمینه، متن، در هنر نقاشی زمینۀ آماده شده برای نقاشی، پارچه یا چیز دیگر که بر روی آن نقاشی کنند، جا، ماوا، زمین
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، پسک، کوکن، پش، بیغوش، آکو، کلک، اشوزشت، کوف، کلیک، شباویز، بایقوش، چغو، کول، مرغ حق، کنگر، مرغ شباویز، مرغ شب آویز، پژ، پشک، بوف، چوگک، کوچ، هامه، مرغ بهمن
بوم و بر: بر و بوم
جغد، پرنده ای وحشی و حرام گوشت با چهرۀ پهن و چشم های درشت، پاهای بزرگ و منقار خمیده که در برخی از انواع آن در دو طرف سرش دو دسته پر شبیه شاخ قرار دارد، بیشتر در ویرانه ها و غارها به سر می برد و شب ها از لانۀ خود خارج می شود و موش های صحرایی و پرندگان کوچک را شکار می کند به شومی و نحوست معروف است، پسک، کوکن، پش، بیغوش، آکو، کلک، اشوزشت، کوف، کلیک، شباویز، بایقوش، چغو، کول، مرغ حق، کنگر، مرغ شباویز، مرغ شب آویز، پژ، پشک، بوف، چوگک، کوچ، هامه، مرغ بهمن
بوم و بر: بر و بوم
هر چیز گستردنی مانند فرش، بساط، برای مثال شاه دیگرروز باغ آراست خوب / تخت ها بنهاد و برگسترد بوب (رودکی - ۵۳۴)
بیخ، بنیاد، بیخ چیزی، پایان، بن، برای مثال موج کریمی برآمد از لب دریا / ریگ همه لاله گشت از سر تا بون (دقیقی - ۱۰۴)
باشد، هنگام استفهام و آرزومندی گفته می شود، برای مثال بود آیا که در میکده ها بگشایند / گره از کار فروبستۀ ما بگشایند (حافظ - ۴۱۰ حاشیه)
اسب نیله، اسب تندرو، کنایه از چابک و تیزهوش، برای مثال شاگرد تو من باشم گر کودن و گر بوزم / تا زآن لب خندانت یک خنده بیاموزم (مولوی - لغت نامه - بوز)
املای دیگر واژۀ بوق، آلت فلزی یا استخوانی میان تهی که با دهان در آن می دمند و صدا می کند، صور، برغو
خودنمایی، کروفر، برای مثال خسروا معذورشان می دار کز بوش و دروغ / خانه هاشان بس که پر شد مردمی را جا نماند (امیرخسرو- مجمع الفرس - بوش) ، جماعتی از مردم درهم آمیخته از هر صنف
قطعۀ متحرک یا ثابت توخالی که میله یا محور در آن می چرخد
درختی با برگ های شبیه برگ حنا و تخم های زرد رنگ شبیه شاهدانه که برگ آن مصرف دارویی دارد، بوش دربندی
درختی با برگ های شبیه برگ حنا و تخم های زرد رنگ شبیه شاهدانه که برگ آن مصرف دارویی دارد، بوش دربندی
آلت فلزی یا استخوانی میان تهی که با دهان در آن می دمند و صدا می کند، برغو، صور، بوغ
شیپور
شاخ میان تهی
شیپور
شاخ میان تهی