جدول جو
جدول جو

معنی بهمنین - جستجوی لغت در جدول جو

بهمنین
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمن، گل بهمن، بهمنان
تصویری از بهمنین
تصویر بهمنین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهمنان
تصویر بهمنان
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمنین، گل بهمن، بهمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهمنیار
تصویر بهمنیار
(پسرانه)
نام شاگرد ابوعلی سینا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
احسن
فرهنگ واژه فارسی سره
گیاهی است بیابانی برگهایش شبیه برگ ابهل و بلندیش شبیه غلاف لوبیا جا داردتخمهایش سیاه و در طب بکار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهمنی
تصویر برهمنی
منسوب به برهمن یا آیین برهمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برهمنان
تصویر برهمنان
کستی بندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهارین
تصویر بهارین
(دخترانه)
منسوب به بهار، بهاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سهمگین
تصویر سهمگین
شدید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همچنین
تصویر همچنین
در ضمن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بومهین
تصویر بومهین
زمین لرزه زلزله
فرهنگ لغت هوشیار
جشنی که در روز بهمن (روز دوم) از ماه بهمن بواسطه توافق اسم روز با اسم ماه در ایران باستان منعقد میشد
فرهنگ لغت هوشیار
جشنی که در روز بهمن (روز دوم) از ماه بهمن بواسطه توافق اسم روز با اسم ماه در ایران باستان منعقد میشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهمدان
تصویر بهمدان
فلان و بهمان وبسیار، از کلمات و اسما مهمله است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین خوبترین، زیباترین جمیلترین، ستوده ترین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهمگین
تصویر سهمگین
خوفناک، ترسناک، ترس آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بومهین
تصویر بومهین
بومهن، زلزله، زمین لرزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سهمگین
تصویر سهمگین
خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور، برای مثال سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی / کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی (سعدی - ۱۲۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برهمنی
تصویر برهمنی
برهمایی، مبتنی بر پرستش برهما مثلاً مذهب برهمایی، پرستش کنندۀ برهما مثلاً بسیاری از هندی ها برهمایی هستند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهمنجنه
تصویر بهمنجنه
بهمنگان، روز بهمنجنه یعنی روز دوم از بهمن ماه برای مثال اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بود / فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه (منوچهری - ۹۷)، اندر آمد ز در حجرۀ من صبحدمی (انوری - ۴۱۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همنشین
تصویر همنشین
کسی که با دیگری در یک جا بنشیند، هم زانو، همدم، رفیق، هم صحبت، هم نشست
فرهنگ فارسی عمید
نام جایی در بلژیک فامنی واپسین اشکوب دوونی زبرین زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مومن، باور داران: مرد جمع مومن در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : دوازده هزار قاب طعام و حلوا کشیده و فقرا ومساکین بل کافه مومنین از سپاهی ورعیت از آن بهرور گشته... اهل ایمان، مردم دیندار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همچنین
تصویر همچنین
بدینگونه، بمعنی نیز، همچون این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همنشین
تصویر همنشین
دو کس که با هم یکجا نشسته و مصاحب باشند
فرهنگ لغت هوشیار
((بَ مَ جَ نِّ))
جشنی که در دومین روز از ماه بهمن (که به همین نام می باشد) در ایران باستان برگزار می شد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
نیکوترین، خوب ترین، زیباترین، قشنگ ترین، شایسته ترین، لایق ترین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سهمگین
تصویر سهمگین
((سَ))
سهمگن، خوفناک، ترس آور، سهمناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهترین
تصویر بهترین
خوب ترین، نیکوترین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همچنین
تصویر همچنین
مانند این، مثل این
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهمنگان
تصویر بهمنگان
جشنی که ایرانیان قدیم، تا چند قرن پس از اسلام، در روز دوم بهمن، به واسطۀ توافق نام روز با نام ماه می گرفته اند و در این روز انواع خوراک ها پخته و مهمانی می کرده اند، بهمن روز
فرهنگ فارسی عمید