جدول جو
جدول جو

معنی بهمنجنه - جستجوی لغت در جدول جو

بهمنجنه
جشنی که در روز بهمن (روز دوم) از ماه بهمن بواسطه توافق اسم روز با اسم ماه در ایران باستان منعقد میشد
فرهنگ لغت هوشیار
بهمنجنه
بهمنگان، روز بهمنجنه یعنی روز دوم از بهمن ماه برای مثال اورمزد و بهمن و بهمنجنه فرخ بود / فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجنه (منوچهری - ۹۷)، اندر آمد ز در حجرۀ من صبحدمی (انوری - ۴۱۵)
تصویری از بهمنجنه
تصویر بهمنجنه
فرهنگ فارسی عمید
بهمنجنه
((بَ مَ جَ نِّ))
جشنی که در دومین روز از ماه بهمن (که به همین نام می باشد) در ایران باستان برگزار می شد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
زن سبک روح خندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهمنین
تصویر بهمنین
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمن، گل بهمن، بهمنان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهمنان
تصویر بهمنان
نوعی گل سفید رنگ با بوتۀ پرخار و برگ های دراز و بریده و ریشۀ شبیه زردک که در جنگل ها و کوه ها می روید و در زمستان و میان برف گل می دهد، بهمنین، گل بهمن، بهمن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
((بَ نَ))
بوزینه، میمون. پهنانه هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
((بَ نَ یا نِ))
زن خوشروی و نرم گفتار، زن خوشبوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
بوزینه، نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو و سرخ رنگ که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، بوزنه، بوزنینه، پوزینه، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهنانه
تصویر بهنانه
نوعی نان سفید روغنی
فرهنگ فارسی عمید