معنی بناگر - جستجوی لغت در جدول جو
بناگر
معمار، کارگر، بنا
معمار، کارگر، بنا
تصویر بناگر
فرهنگ لغت هوشیار
بناگر
معمار، بنا، کارگر ساختمانی
معمار، بنا، کارگر ساختمانی
تصویر بناگر
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر بناور
بناور
ریشه دار، گود
ریشه دار، گود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بناگه
بناگه
ناگه
ناگه
فرهنگ لغت هوشیار
بنادر
جمع بندر، پارسی تازی شده بندرها جمع بندر بندرها شهرهای واقع در کنار دریا
جمع بندر، پارسی تازی شده بندرها جمع بندر بندرها شهرهای واقع در کنار دریا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بنابر
بنابر
زیرا
زیرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بنا گر
بنا گر
والاد گر سازنده
والاد گر سازنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ثناگر
ثناگر
ستایشگر
ستایشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر شناگر
شناگر
شناور، آب باز، شنا کننده
شناور، آب باز، شنا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر غناگر
غناگر
خواننده، آوازخوان، نوازنده
خواننده، آوازخوان، نوازنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بنادر
بنادر
بَنادِر
بندرها، بندرگاه ها، جمع واژۀ بندر
بندرها، بندرگاه ها، جمعِ واژۀ بندر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر بناور
بناور
هر چیز ریشه دار، بیخ دار، گود، ژرف، دمل بزرگ و سخت
هر چیز ریشه دار، بیخ دار، گود، ژرف، دمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویر غناگر
غناگر
خواننده و نوازنده آوازه خوان سغنی
خواننده و نوازنده آوازه خوان سغنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر بنگار
بنگار
((بِ نِ))
منقش
منقش
فرهنگ فارسی معین
تصویر بناور
بناور
((بُ وَ))
هر چیز ریشه دار، عمیق، گود، دمل بزرگ و سخت
هر چیز ریشه دار، عمیق، گود، دُمل بزرگ و سخت
فرهنگ فارسی معین
تصویر شناگر
شناگر
((ش گَ))
کسی که در آب شنا کند
کسی که در آب شنا کند
فرهنگ فارسی معین
تصویر غناگر
غناگر
((~. گَ))
آوازه خوان
آوازه خوان
فرهنگ فارسی معین
تصویر ثناگر
ثناگر
ستایشگر، مداح
ستایشگر، مداح
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شناگر
شناگر
کسی که در آب شنا می کند، کسی که شناوری بداند، آشنا به آب، آب ورز
کسی که در آب شنا می کند، کسی که شناوری بداند، آشنا به آب، آب ورز
فرهنگ فارسی عمید
تصویر شناگر
شناگر
Swimmer, Swimming
Swimmer, Swimming
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شناگر
شِناگَر
пловец , плавающий
пловец , плавающий
دیکشنری فارسی به روسی
شناگر
شِناگَر
Schwimmer, schwimmend
Schwimmer, schwimmend
دیکشنری فارسی به آلمانی
شناگر
شِناگَر
плавець , плаваючий
плавець , плаваючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شناگر
شِناگَر
pływak, pływający
pływak, pływający
دیکشنری فارسی به لهستانی
شناگر
شِناگَر
游泳者 , 游泳的
游泳者 , 游泳的
دیکشنری فارسی به چینی
شناگر
شِناگَر
nadador
nadador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شناگر
شِناگَر
nuotatore
nuotatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شناگر
شِناگَر
nadador
nadador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شناگر
شِناگَر
nageur, nageant
nageur, nageant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شناگر
شِناگَر
zwemmer, zwemmend
zwemmer, zwemmend
دیکشنری فارسی به هلندی
شناگر
شِناگَر
तैराक , तैरता हुआ
तैराक , तैरता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
شناگر
شِناگَر
perenang
perenang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شناگر
شِناگَر
سبّاحٌ , سابحٌ
سَبَّاحٌ , سَابِحٌ
دیکشنری فارسی به عربی
شناگر
شِناگَر
수영선수 , 수영하는
수영선수 , 수영하는
دیکشنری فارسی به کره ای
شناگر
شِناگَر
שַׂחְיָן , שׁוֹחֶה
שַׂחְיָן , שׁוֹחֶה
دیکشنری فارسی به عبری